سایه ها
جمعه, ۴ آبان ۱۳۹۷، ۱۲:۰۵ ب.ظ
کییوآکی درحالیکه سعی می کرد گفتگو را کوتاه کند ، به آنسوی اتاق خیره شد و گفت :
- خوب می دانم که نمی توانیم .
و توجه اش را به سایه های موجود در اتاق ، گوشه ها و نقوش ظریفِ زیر کتابخانه و یا کنار سطل آشغالِ بافته شده از ترکه های بید معطوف کرد ؛ آن سایه های کوچک گریز پا که هر شب در پیِ شب های پیش ، آرام به درون اتاق کار هوندا گام می نهادند ؛ سایه هایی همچون احساساتِ انسانها ، خاموش ، موذیانه ، خیانت آمیز و غافلگیر کننده ، که همواره در هر جایی که می توانستند پنهان شوند می خزیدند .
برف بهاری ( یوکیو می شیما )
- خوب می دانم که نمی توانیم .
و توجه اش را به سایه های موجود در اتاق ، گوشه ها و نقوش ظریفِ زیر کتابخانه و یا کنار سطل آشغالِ بافته شده از ترکه های بید معطوف کرد ؛ آن سایه های کوچک گریز پا که هر شب در پیِ شب های پیش ، آرام به درون اتاق کار هوندا گام می نهادند ؛ سایه هایی همچون احساساتِ انسانها ، خاموش ، موذیانه ، خیانت آمیز و غافلگیر کننده ، که همواره در هر جایی که می توانستند پنهان شوند می خزیدند .
برف بهاری ( یوکیو می شیما )
- ۹۷/۰۸/۰۴