aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

بطالت

جمعه, ۲۷ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۰۳ ب.ظ
وقار و مناعت طبع اش همان خار بود . او به خوبی از این مساله آگاهی داشت که علاقه اش به ظرافت و زیبایی و انزجارش از چیزهای خشن و زمخت امر بیهوده ای بیش نیست . او گیاهی بی ریشه بود . بی آنکه بخواهد خانواده اش را تحقیر کند و اصول دیرپای آنرا زیر پا بگذارد ، فی النفسه محکوم به اینکار بود ؛ و این سَمّ ، به همانگونه که موجب از بین رفتن و فنای خانواده اش می شد ، زندگیِ خودش را نیز از رشد باز می داشت . مردِ جوان خوش سیما ، احساس می کرد که این بطالت در حقیقت نمایانگر موجودیت خود او نیز هست .
اعتقادش به اینکه هدفش در زندگی چیزی بیشتر از مورد مصرف قرار گرفتن همچون صافی یی برای تقطیر زهر نخواهد بود ، جزئی از غرور هیجده سالگی اش به شمار می رفت . اطمینان داشت که دستان زیبا و سفیدش هرگز آلوده نخواهد شد و پینه ای بر آنها نقش نخواهد بست . می خواست همچون طنابی آویخته از دکل ، حرکتش به وزش هر نسیم بستگی داشته باشد . تنها چیزی که به نظرش پایدار و معتبر می آمد این بود که به خاطر احساسات هیجان انگیزش زندگی کند ؛ هرچند به تمامی بیهوده و ناپایدار باشند ، از بین بروند تا بارِ دیگر با ضرباهنگی تُندتر اوج بگیرند ، بی هیچ هدف و جهتی به خاموشی بگرایند و از نو شعله ور شوند .
در هر حال هیچ چیز توجه اش را جلب نمی کرد .
برف بهاری ( یوکیو می شیما )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی