aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

گِره‌ی گردیوس

جمعه, ۱۱ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۱۱ ق.ظ

چون قشون اسکندر از فریگیه می‌گذشت ، او شنید که در این ولایت شهری است موسوم به گردیوم که سابقاً مقر پادشاهی بود میداس نام .
شهر به یک مسافت از دریای سیاه و کلیکیه واقع بود و رودی از آن می‌گذشت که سانگاریوس نام داشت . در اینجا ارابه‌ی کوچکی از زمان گریدیوس باقی مانده و قید° آن ترکیب یافته بود از گره‌هایی که ماهرانه یکی را روی دیگری زده بودند و کسی نمی‌توانست این گره‌ها را باز کند . غیبگویی گفته بود که هرکس این گره‌ها را باز کند آسیا از آنِ او خواهد بود .
اسکندر داوطلب شد این‌کار را انجام دهد و دور او جمعی از فرنگی‌ها و مقدونی‌ها جمع شدند . مقدونی‌ها نگران بودند از اینکه اسکندر نتواند گره‌ها را باز کند و این قضیه باعث تطیّراتی°° گردد . اسکندر گره‌ها را نگاه کرد و هرچند کوشید که سر یا ته رشته‌ها را بیابد بهره‌مند نشد . بالاخره چون از گشودن گره‌ها عاجز ماند شمشیر خود را کشیده رشته‌ها را ببرید و گفت : تفاوت نمی‌کند ، این هم یک‌نوع گشودن است .
این قضیه ضرب‌المثل شده و در مواردی که کسی مسئله‌ی غامض و لاینحلی را حل نکند ولی به‌سرعت با تردستی آن‌را از میان بردارد ، گویند "گره‌ی گردیوس را برید" .
حکایت‌های دهخدا ( محمدحسین صفاخواه )


°بند ، ریسمان
°°فال بد زدن ، از پرواز مرغ فال بد زدن ، به‌فاا بد گرفتن
[دهخدا ، شماره‌ی مسلسل ۱۵ ، ص۲۳۸۶ ، ذیل اسکندر]

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی