طبیعت و الوهیت
این یک یافتهی جدید نیست که دین در عصر مدرن رو به افول بوده است . علیرغم ظهور بنیادگرایی جدید ، بحران عقیده همچنان ادامه دارد . بسیاری از مردم مثل خود من با قرار دادن خدا در طبیعت کمابیش بر این بحران فائق آمدهاند . بیشتر ایدهها درخصوص فناناپذیری ، هنر طراحی و نیکخواهی - تا جایی که من میدانم - از جهان طبیعی سرچشمه میگیرد ؛ از فصلها ، از زیباییها ، از بافت پیچیدهی مرگ و زندگی و غیره . نشانههای دیگری هم وجود دارد مانند عشقهای بزرگ و فداکارانه بین مردم ، اما اینها شاید از اعتماد کمتری برخوردار باشند . آنها به تجلی الهی برمیگردند و نه به ابدیت و جاودانگی که در طبیعت موجود است . اگر این یک ایدهی پیشپا افتاده بهنظر برسد ، دقیقاً همان نکتهای است که من مدنظر دارم . تا جایی که من میدانم اولین خدایان حیوانات بودند ؛ ببرها ، پرندگان و ماهیها . اگر با دقت بنگریم اشکال و صورتهای آنها از توتمها و خرابههای قدیمی و نقاشیهای روی آنها مشخص است .
گرچه بهمرور زمان ما چهرهی انسانی به خدایان خود دادیم ، اما بسیاری از احساسات ما هنوز از جنگلها ، سبزهزارها ، پرندگان و شیرها گرفته میشود .
پایان طبیعت ( بیل مک کیبن )
- ۰۱/۰۸/۰۱