شرقِ دیکتاتور !
یکی سؤال کرد که 'دیکتاتوری آسیایی و شرقی' یعنی چه ؟ گفتم باید با مثال روشن کنم :
شما مشغول رانندگی هستید و خطِ وسطِ خیابان را گرفته میروید تا به چراغقرمز برسید و با علامت خاص بهدست چپ بپیچید ؛ در همینوقت از توی آینهی اتوموبیل میبینید که یک ماشین دیگر از آن دوردست پشت سر هی علامت میدهد و چراغ میزند ، طرف وسط را گرفته و چپ و راست قیقاج میزند و ویراژ میدهد و راه را بر اتومبیلهایی که از آنطرف باید در جهت خلاف شما بروند کم و بیش میبندد و میآید جلوی شما ، برابر چراغقرمز ، توی خطِ عابرِ پیاده میایستد ، اقلاً دهتا خلاف کرده ، با خود میگویید لابد کار لازمی دارد . چراغ سبز میشود ، منتظر میشوید که او هم بهچپ بپیچد زیرا جلوی شما را گرفته ، اما با کمال تعجب ، یکباره متوجه میشوید که علامتِ دستراست داد ، و از جلوی ماشین دستراستی شما هم پیچید ، تند رفت بهخیابان دستراست ! رفت درحالیکه صدای ترمز چندتا ماشین را هم درآورده بود . آری آنقدر چپ میرفت که از شما بیشتر متمایل بهچپ بود ؛ ولی یکوقت متوجه میشوید که هدف او راست بوده ، یعنی از همهی آنها که بهراست میرفتهاند هم بیشتر متمایل بهراست بوده است . (قذافی در لیبی و داوودخان در افغانستان نمونهی بارز این سیاست هستند) این همان دیکتاتوری شرقی است . بیشتر کودتاهای شرقی و آسیایی با چپنمایی شدید شروع و به راستگرایی بینظیری ختم میشوند ! دیکتاتوری آسیایی یعنی این !
چپ آوازه افکند و از راست شد .
در سیاست شرقی ، بسیاری از چپهای چپ بعد از گذشتن از چراغقرمز ، ناگهان راست راست از آب درمیآیند . تاریخ ثابت کرده ، همانطور که بهقول مارکس ، تولید آسیایی با تولید اروپایی فرق دارد ، دیکتاتوریاش هم با غرب فرق دارد . یک دیکتاتور شرقی که با ده پانزده هزار کشته شروع کارش است ، در اروپا ، مثلاً لهستان ، با ده پانزده تا کشته ، مجموعاً سر و تهش بههم میآید !
سالها قبل از مارکس هم این اصطلاح را میرزاملکمخان بهکار برده ، گوید : "استبداد دولتهای آسیا یک بلا و یک طاعونی است که شبیه آن هرگز در فرنگستان نبوده است ..." (روزنامهی قانون ، نمرهی سیوشش)
بهعبارت سادهتر بگویم ، دیکتاتوری شرقی یعنی حکومتی که در یکلحظه میتواند هرچیزی را که شما بخواهید به شما بدهد [؟!] البته بههمان اندازه هم قدرت دارد که یکشبه تمام آنچه را که دارید از شما بگیرد !
نون جو و دوغگَو ( باستانی پاریزی )
- ۰۱/۰۵/۲۳