aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

عصرِ صفوی

سه شنبه, ۱۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۲ ق.ظ

اینکه من در مورد صدسال از عمر صفوی اینقدر تند رفتم عداوتِ خاصی نیست [...] اما اشکال کار این عصر ، در دو مورد خصوصاً سخت چشمگیر است که من در باب‌شان مفصل حرف زدم . اما آن دو نکته :
◇نقطه‌ظعف اول ، دوران دورانِ فرار مغزها است . در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران ، اینقدر اهل فکر و ذوق خارج نشده‌اند و مهاجرت نکرده‌اند ؛ و این امرِ کوچکی نیست . ما امروز می‌گوییم که ایران صدها سال از قافله‌ی علم و تکنیک عقب افتاده است ، معنی آن چیست ؟ معنی آن این است که آن گروهی که می‌توانستند و موظف بودند که دنباله‌ی تحقیقات علمی گذشته‌ی خود را ادامه دهند و واسطه‌ی ارتباط میان تمدن غرب ، که تازه شروع به پیشرفت کرده بود ، قرار گیرند و ما را شانه‌به‌شانه‌ی غرب پیش ببرند ، یا نابود شدند یا مهاجرت کردند و در مهاجرت مثل نهالی که از ریشه‌ی خود جدا شود پژمرده شده در بیچارگی مردند . و مردم ایران یک‌وقت چشم گشودند و دیدند که فرسنگ‌ها از قافله عقب مانده‌اند .
همه‌ی مردم عالم که عالِم نیستند ، همه که مخترع و مکتشف و سازنده و مبتکر نمی‌شوند . دنیای اروپا و آمریکا را هم صدنفر یا پانصدنفر تغییر داده‌اند ، و آن صد یا پانصدنفر تنها کسانی بودند که امکان رُشد فکری در محیط خود یافته بودند . یک‌جامعه‌ی پزشکی کافی است که دو سال ارتباطش با تحقیقات جهانی سرطان گسسته شود ، آن جامعه دیگر به گَردِ آنها که در آن را می‌جنبند ، حتی به گرد مرکز سرطان‌شناسی تونس هم ، نخواهد رسید .
یک حکومت قوی ، وقتی توفیق می‌یابد که یک تیم قوی اهل فکر و ذوق و هنر همراه او شوند و قدم‌به‌قدم نیروها را به‌سوی خیر و صلاح و پیشرفت بکشانند .
◇نقطه‌ضعف دوم ، کوشش بی‌امانی است که برای تمرکز نیروی دولت شده است ، و به‌ظاهر به‌عنوان امنیت و آسایش و قدرت ، دهن‌ها را می‌بندد ، اما حقیقت غیر از آن است ، و من در سنگ هفت‌قلم در این‌مورد بحثی مفصل‌تر داشته‌ام .°
من در سنگ هفت‌قلم ثابت کرده‌ام که طبیعی‌ترین راه برای اداره‌ی مملکتی مثل ایران با بیابان‌های پرطول و عرض و راه‌های طولانی بی‌آبادانی و دهات کوچک ، فرم اداره‌ی یک حکومت فدرال است ؛♧ این نکته را تنوع آب‌وهوا و عادات و لهجه‌ها و مقتضیات محلی نیز تکمیل می‌کند . اگر چنین حکومتی وجود داشته باشد ، مردم ما خودبه‌خود صدقدم به دموکراسی و آزادی نزدیک شده‌اند . صفویه تعمد داشتند ، و شاه‌طهماسب خصوصاً اصرار داشت ، که آن فرم فدراتیو را که امثال خان‌احمد گیلانی یا میرزاصالح بجنوردی یا ملک‌زادگان سیستان بدان عمل می‌کردند ، و کم‌وبیش به امور مسلط و از اوضاع آگاه بودند ، تبدیل به حکومتی کند که قزلباش از قزوین یا اصفهان تکلیف برنجکاری فومنات و ماهیگیری سیستان را نیز به‌عهده بگیرد ، کاری عبث که هرگز نتیجه نداد . و هیچوقت هم آرزوی تمرکز یک دولت قوی پُرلشکر را برآورده نساخته است .
بنابراین ، من این خطا را هم بر صفویه نمی‌بخشایم که یک‌نوع دموگراسی و آزادی و یک‌نوع حکومت خیلی ابتدایی محلی را که خود مردم برای خودشان دست‌وپا کرده بودند و با آن سازگار بودند ، با نابود کردن فئودال‌های محلی ، از میان برد ، درحالیکه چیزی جای آن گذاشت که صدمرتبه از آنچه بود بدتر و ظالمانه‌تر عمل می‌کرد .
نون جو و دوغ‌گَو ( باستانی پاریزی )


♧بعد از روی کار آمدن صفویه ، حکام صفوی شروع به قلع‌وقمع کردن خان‌ها و حکام محلی کردند ، اغلب با بهانه‌های امنیتی و پرونده‌سازی‌های دروغین به‌آنها تهمت زده و بعضاً ، با وحشیانه‌ترین حالت (طوریکه آدم یاد کارهای داعش می‌افته منتها با چاشنیِ شکنجه‌های جنسی !) آنها را می‌کشتند ؛ دلیل این امر به نقل از باستانی پاریزی :
°"یک مطلب گاهی ممکن است به ذهن بخلد که کشتن و از میان بردن این فئودال‌ها و ثروتمندان ، یا حکام و مأمورین لابد به‌دلیل خیانت آنها بوده یا مردم‌داری نداشته‌اند ، یا فلان یا بهمان ... این اشتباه خیلی زود رفع می‌شود ، زیرا قضیه درست بالعکس است ، و اصلاً هدف همه‌ی این‌کارها مصادره‌ی آن چندتومان پولی است که آنها دارند ، و البته آن‌را هم به‌سختی از مردم گرفته‌اند ، به‌عبارت دیگر تنبیه آنها هرگز به‌خاطر مردم نبود ، و اگر هم مثلاً خان‌احمد را مؤاخذه می‌کنند به‌دلیل نفرستادن هدایا و مالیات‌ها است ، یعنی چرا از مردم بیشتر نگرفته و برای غازیان مقیم قزوین یا تبریز یا اصفهان زودتر نفرستاده ! چنانکه مثلاً '... شاه‌عالی [شان] امیرخان موسیلو را که مدت بیست‌سال حکومت همدان به او و والد او متعلق بود ، بنابر ظلم و زیادتی که بر اهل آن مملکت نموده بود ، عزل فرموده از روی غضب حکومت سمنان و خوار را به او داد و مقرر کرد که در خوار که به هوای بد موصوف است ییلاق و قشلاق نماید ...'(۹۸۰هجری/۱۵۷۲م) پس باید قبول کنیم که تنبیه خان‌احمد و مردم هرات [آنها که سنی بودند♧♧] یا حاکم گرگان و سبزوار ، یا صوفی تهران به خاطر ظلم آنها نبوده وگرنه به حکومت‌های دیگر منصوب نمی‌شدند . باید قضیه از جای دیگر آب بخورد ."
بنابراین ایشان معتقدند که حکومت ملوک‌الطوایفی و خان و خان‌بازیِ آن دوران که صفویه منهدمش کرد با اینکه اشکالات زیادی داشت اما از جهاتی بسیار کاربردی‌تر از حکومت حریص و نامعقول و متمرکز صفوی بوده است ؛ که از لحاظ اقتصادی و انسانی به ایران بسیار آسیب زد !
ولی اگر بخواهیم بحث را به امروز بکشانیم من به‌شخصه با ایده‌ی ایشان مبنی بر فدرالیسم (حداقل در این برهه از زمان) موافق نیستم ! چون امروز ما می‌بینیم که چه‌طور قدرت‌های خارجی (بعضاً به‌واسطه‌ی دست‌نشانده‌های داخلی) با عنوان تغییر نقشه‌ و مرزهای سیاسیِ منطقه سعی در ایجاد بحران‌هایی چون جنگ‌های داخلی و تجزیه‌طلبی و غیره دارند که اگر هوشیار نباشیم مملکت را از چاله‌ی اسلام‌سیاسی به چاه هرج‌ومرج و آشوب خواهند کشاند و مطمئناً در این آشوب‌ها کسانی نفع خواهند بُرد که هیچ هزینه‌ای نداده‌اند ، نه مردم آن مناطق ... به‌هرحال باتوجه به اینکه بنده از لحاظ اخلاقی ملزم بودم مطلب نویسنده را چنانکه هست نقل‌قول کنم ، و چون صحبت درباره‌ی این ایده کمی حساس است ، لازم دیدم نظرِ خودم را هم در حاشیه بیان کنم ! البته می‌شود درباره‌ی این امر بحث کرد ، اما در زمانِ مناسب ...
♧♧وقتی که هرات توسط ازبکان محاصره شد ، گویا حاکم صفویِ شهر دستور می‌دهد : اهالی سُنی‌مذهب شهر را فقط با رختخواب و پلاس‌کهنه از شهر بیرون کنند ، و مردم حق نداشتند اشیاء گرانقیمت خود را خارج کنند ! براین‌اساس دَمِ دروازه ، غاریانِ دروازه‌بان ، زن و مرد را لخت می‌کردند و تفتیشِ بدنی میکردند تا یه‌وقت کسی جنس نفیسی خارج نکند ! بعد هم از هر نفر ۱۵۰ دینار تبریزی می‌گرفتند و بیرونشان می‌کردند ! عمل این حاکم صفوی به‌واقع مشمئزکننده و وحشیانه بود ، حتی با استانداردهای آن دوران ! درواقع یه‌جور دزدی بوده ؛ چون گرچه در ظاهر به‌دلیل حمله‌ی ازبک و سُنی بودن افراد ، مردم را مجازات می‌کردند اما درعمل قصدشان فقط غارتِ اموال و دارایی مردم بود . ... این محاصره هفت‌ماه طول کشید و در این مدت نمک در هرات کمیاب شد ... هرات را شاه‌اسماعیل فتح کرد ، در زمان سلطان حسین بایقرا (۹۱۰هجری/۱۵۰۴م) که آخرین ملوک تیموری هرات بود . (و احتمالاً به‌همین دلیل ازبک‌ها بر هرات نظر داشتند (؟))

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی