نگرشِ حکام صفوی نسبت به مردم !
برای اینکه در این عصرِ مهاجرت♧ (عصر صفویه) توجه اولیاءامر ، آنهم خوبترشان را نسبت به مردم و رعایا بدانید ، کافی است به این داستان دقت کنید :
"...شاهعباس بزرگ ، یکروز سفیر اسپانیا را از محلی گذراند که در آنجا اجساد بسیاری از بزرگان ، که دست و پاهایشان به امر شاه قطع شده بود و در حالِ جانکندن بودند ، افتاده بود . شاه به سفیر گفت : نظر شما چیست ؟ سفیر جواب درستی نداد . و فقط به بیان این نکته اکتفا کرد که به نظر او اینکار ظالمانه است . شاه در جواب او گفت : شما بهدستور عقلتان صحبت میکنید ، ولی فراموش نکنید که شاهِ شما بر فرشتگان حکومت میکند و من بر شیطانها ."
این نظرِ پادشاهی است که همین مردم ، یا شیاطین بینوا ، سالیانه ۶ هزار عدل ابریشم فقط برای صدرو به هلند ، به ملکالتجّار او تحویل میدادند ، که هر بارِ ۳۶ مَنی آن را ۴۵ تومان به هلندیها میفروخت و ظرف هشتسال ۴۵۹۳۵ مَن ابریشم ، بهحساب خُرد ، تحویل یکی از همین کمپانیها دادند ، غیر از انگلیسیها و پرتغالیها و ونیزیها و ... تنها یکسال آن کمپانی ۵۴۰ هزار لیره ، از معاملات خود سود برده بود . چهخوش گفت شاعر نازکبین یکی از همشهریان همان ابریشم فروشها ، یعنی فدایی لاهیجی :
نون جو و دوغگَو ( باستانی پاریزی )
♧ظاهراً در عصر صفوی بهدلیل تنگنظری و خشکمغزیهای حاکم در ایران ، روند مهاجرت نخبههای پزشکی ، ادبی و ... سریع شد و آمار فرارمغزها رشد بالایی یافت ، بعضاً به عثمانی و اغلب به هند ، چون پادشاهان آن دیار (علیالخصوص ترکان مغول) بسیار به این نخبهها احترام میگذاشتند و غالباً هموزن آنها طلا و جواهر میدادند ! و همچنین نباید از یاد برد که حکام صفوی در مورد اجرای احکام فرهنگی و اجتماعی ، بسیار تحتتأثیر و زیر نفوذِ آخوندهای جبلعاملی بودند ! (جبلعامل شهری است در لبنان !) که شاید این خیلی چیزها را توضیح دهد (؟!)
- ۰۱/۰۵/۱۷