قباد
روزی قباد برنشسته و به روستای سواد اندر همی شد و موبدموبدان با وی بود ، پس قباد تنها از پسِ صیدی شدی و وقت انگور رسیدن بود ، قباد بهسرِ کوهی رسید ، نظر کرد بهزیر آن کوه دیهی دید ، چشم او بر زنی افتاد که بر سرِ تنور ایستاده بود و نان همی پُخت و پسرکی خُرد ، سهساله پیش وی ایستاده بود ، ناگاه بهباغ اندر آمد و خوشهای انگور بگرفت که بخورد ، آن زن پسرک را بزد و نگذاشت که آن انگور را بخورد و آن انگور از وی بازستد و بر شاخ رز ببست ، قباد را عجب آمد از بخیلی آن زن ، از کوه فرود آمد و بهدر آن باغ رفت و آن زن را گفت : این رز از آنِ کیست ؟ گفت : از آنِ من . گفت : این کودک از آنِ کیست ؟ گفت : از آنِ من . گفت : آن انگور را از وی چرا گرفتی و او را بزدی و این مقدار انگور بهفرزند خود روا نداشتی ؟ زن گفت : ما را بر خواستهی خویش [ثروت و دارایی خویش] امر نیست زیرا که ملک را اندرین نصیب است ، تا کَسِ ملک نیاید و بهرهی ملک جدا نکند و حرز نکند ما دست برین نیاریم کردن . قباد گفت : اینکه تو همی گویی در همهی پادشاهی چنین است ؟ گفت : همهجای چنین است . قباد را دل بسوخت بر رعیت و بر سر کوه برشد تا سپاه فراز آمدند و موبدموبدان بیامد ، قباد اینقصه به او گفت و گفت من این قصه نپسندم که کَس خواستهی خود را تصرف نیارد کردن از جهتِ من ، و درخت بنشانند و بار آورد و از بهر من دست بدان نیارند کردن ، این را تدبیری کنید که مرا بر ایشان وظیفهای بود و خواستهای ایشان بر ایشان مباح بود تا هرچه خواهند کنند ، موبدموبدان و وزیران گفتند این را تدبیر آن است که زمینهای همهی مملکت و رزها را همه مساحت کنند ، تا چندجفت بود و درختانِ بارآورد بشمری تا چند بود ، پس بر هر جفتی زمین و جفتی رز و بر هر درختی بارآور ، خراجی معین کنی ، بر هر جفتی زمین یکدرم یا دو یا سهکم و پیش چنانکه واجب آید بهحکم تنگی زمین و نزدیکی و دوری آب ، تا هرچه خواهند کنند و وظیفه بر ایشان درم بود ، و هرگاه که خواهند بستانند ، قباد گفت : چنین کنید ، و بهخانه شد و مساحان را گرد کرد تا همه مملکت را مساحت کنند ، و این بهآخر عمر قباد بود و او را مرگ فراز آمد ، و هنوز مساحت تمام نکرده بودند ، پس چون دانست که خواهد مردن انوشیروان را بفرمود که این مساحت را تمام کن ، و این وظیفه خراج بنه ، انوشیروان آن مساحت تمام کرد و خراج معین کرد و این در اخبار انوشیروان گفته شود .
تاریخ بلعمی ؛ تکمله و ترجمهی تاریخ طبری ( ابوعلی محمدبن محمدبن بلعمی )
- ۰۰/۱۱/۱۹