قابیل
آن پسرِ آدم که نام او قابیل بود و برادر خویش هابیل را بکشت ، از بهرِ آنکه قربانِ برادرش را آتش بخورد° ، چون وقت ادریس°° اندر آمد هنوز زنده بود ، و او را چندان فرزندان بودند که عددشان پدید نبود ، و او به کوههای شام اندر بود ، و فرزندانش همچنین ، پس چون سخت پیر شد ابلیس بیامد و او را گفت : دانی که آتش ، قربانِ هابیل چرا خورد و آنِ تو نخورد ؟ گفت : ندانم . گفت : زیرا که هابیل آتش پرستیدی ، تو نیز آتش بپرست تا از تو خشنود شود ، و این ملک زمین که از تو بشُدست باز بهتو و فرزندان تو آید . قابیل آتش پرستیدن گرفت و سجدهها کرد و فرزندان بودش بسیار همه را بفرمود تا آتش پرستیدن گرفتند و نخستین کسی که آتش پرستید او بود ، و آتشخانهای بنا کرد [اندر عدن] و خود و فرزندان او همه بر آتشپرستی مردند ، و یکی فرزند بود او را نام توبال ، و سخت شادکام بود ، و [لهو] و طرب دوست داشتی ، و ابلیس بیامد و او را بیاموخت ، تا انگور را شیره کرد و مِی کرد و بخورد ، و همهی فرزندان را از آن بداد و مست گشتند ، پس ابلیس بیامد و ایشان را بیاموخت ، و ایشان را کار آن بود که آتش پرستیدندی و مِی خوردندی و مادر و خواهر هرکدام خواستند بهزنی داشتندی ، و بینکاح داشتندی ، و گروهی از فرزندان آدم علیهالسلام خبر ایشان بشنیدند و عیش ایشان ، نزدیک ایشان شدند و کردار ایشان خوش آمدشان هم با ایشان بماندند و آتش همی پرستیدند ، و لهو و لعب همی کردند و مِی خوردند و زنی [زنا] کردند ، و ادریس علیهالسلام را خدای عزوجل سوی ایشان فرستاد از بهر پیغامبری ، تا ایشان را دعوت کرد .
تاریخ بلعمی ؛ تکمله و ترجمهی تاریخ طبری ( ابوعلی محمدبن محمدبن بلعمی )
°هابیل و قابیل سر یک دختر اختلاف پیدا میکنند ، آدم پیشنهاد میکنه قربانی بدهند قربانی هرکس مورد قبول قرار گرفت دختر برای او است ؛ قابیل برزگر بود ، هابیل دامپرور ، قابیل دستههای نامرغوب و بهدرد نخور گندم را برای قربانی میاره ، هابیل بهترین برهای رو که داشته ... آتش ، برهی هابیل را میپذیرد و بدینترتیب قربانی هابیل مورد قبول قرار میگیرد و ...
°° از نوادههای آدم و یکی از پیامبرانِ اقوام سامی : "... اخنوخ و آن ادریسِ پیغمبر بود ... اخنوخ بهزبان عبرانی است و ادریس تازی ... او را از آن ادریس گفتند که درس علم بسیاری کردی ."
- ۰۰/۱۱/۰۵