aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

ابلیس و آدم

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۴۰۰، ۱۰:۰۷ ق.ظ

پس چون خدای تبارک و تعالی آفرینش‌های زمین و آسمان‌ها تمام کرد و ماه و آفتاب و ستارگان بیافرید ... خلقی بیافرید از آتش ، و ایشان را جان خواند ، چنانکه اندر نُبی یاد کرد و گفت : وَ خَلَقَ الجانَّ من مارِجٍ من نار . و مارج زفانهء آتش بود ، و ابلیس را مِهتر این گروه کرد ، و نام او به سریانی و عبرانی عزازیل بود و به‌تازی الحارث ، و خدای عزوجل این گروه فریشتگان که ایشان را جان خواند بر زمین بنشاند ، تا او را بپرستند به‌زمین ، و خلق‌ها بیافرید از چهارپایان و مرغان و سباع بیابان ، و مرغ اندر هوا ؛ و این جان اندر این جهان خدای را همی پرستیدند ، و ابلیس را مهتر کرد بر ایشان ، و جای او به‌آسمان نخستین کرد و با آن فریشتگان که از نور آفریده بود ، عبادت همی کرد ، و او را دربان و خازن بهشت کرد ، و سیصدسال همچنین بود و گروهی عالمان گویند که آنکه بر زمین بودند پریان بودند و ابلیس از گروه ایشان بود لیکن جای او بر آسمان بود ، پس این گروه جان در خدای تعالی عاصی شدند ، و فساد کردند ، و خون ریختند ، خدای تعالی مر فریشتگان آسمانِ نخستین را به‌زمین آورد ، و ابلیس را بر ایشان مهتر کرد ، تا این جان را بهری بکشتند و بهری را از آبادانی‌ها بیرون کردند و به‌دریاها و جزیره‌ها و بیابان‌ها بردند ، و آن فریشتگان را بفرمود با ابلیس تا بر زمین بباشند و خدای را پرستند ، و فرمان‌بردارِ او کردشان ، و ملک زمین یکسر او را داد ، و نخستین پادشاهی که به‌روی زمین بود ابلیس بود ، و به‌میان آن فریشتگان حکم همی کرد ، و خدای همی پرستید ، گَهی به‌آسمان و گَهی بر زمین ، تا هزارسال همچنین ببود ، پس کِبر به‌دل ابلیس اندر آمد ، ایدون اندیشید با خویشتن که [چون من کیست] بر چندین‌هزار فریشته مهترم ، و بر همه‌ی زمین مَلَکم و اینکه من کردم کی تواند کردن که آن چندان‌هزار جان را از روی زمین بِرمانیدم ، و زمین از ایشان بستدم ، و خدای عزوجل از دل او همی دانست ، و خلق ندانست ، پس خواست که خلق را آگاه کند ، تا بدانند که به‌عبادت بسیار فریفته نباید شدن ، و ابلیس خدای‌ تعالی را بر روی زمین و آسمان چندان عبادت کردی که همه‌ی فرشتگان زمین و آسمان را از آن عجب آمدی ، و خدای تعالی خواست که از آن پس ابلیس را بر فرشتگان ظاهر کند ، تا فرشتگان بر عبادت بسیار عجب نیاورند ، پس وحی فرستاد به‌زمین نزد ابلیس ، و آن فرشتگان که زیردست او بودند ، که من خلقی خواهم آفریدن جز از شما ، و او را بر شما مهتر خواهم کردن ، و خلفیت خویش خواهم کردن بر زمین ، و این زمین از شما بستانم ، و او را میراث دهم و فرزندان او را ... چون فریشتگان بشنیدند ترسیدند که مُلک زمین از ایشان بشود ، ... گفتند : یا رب ! بر زمین کسانی نشانی که فساد کنند ، و خون‌ها ریزند ، چنانکه از پیشِ ما کردند ، و ما تو را تسبیح همی کنیم ، و طاعت همی داریم و خدای تعالی گفت : ... من آن دانم که شما ندانید ، من دانم که فرزندان آدم فساد کنند ، و خون ریزند ، ولیکن مرا اندر میان ایشان انبیاء و اولیاء و صالحان باشند ، و علما و زهّاد و حکما و عبّاد و پرهیزکاران باشند ، و من می‌دانم که ابلیس از بهر وی کافر شود ، ابلیس چون بدانست که خدای تعالی هرآینه خلقی بخواهد آفریدن که این زمین به‌ملک او دهد ، پنداشت که آن‌را خلقی باشد از فرشتگان نورانی که سپاه او باشد ، و او با لشکر بسیار باشد ، به‌دل چنان اندیشید که اگر خدای تعالی این خلق بیافریند ، و این زمین او را دهد ، من این زمین از او بستانم و با او حرب کنم ، تا او را از روی زمین برانم ، همچنانکه جان را براندم ، خدای عزوجل از دل وی اینهمه دانست و خواست که بر خلق نیز ظاهر کند ، [دیگر راه] وحی فرستاد : [بدان فرشتگان که زیردست ابلیس بودند] من یک خلق خواهم آفریدن از گِل ، که این زمین او را دهم ، ابلیس با خویشتن گفت : آن خلق که از گِل آفریند ، زمین از من نتواند ستدن ، که من از آتشم و او از گِل ، و آتش فاضل‌تر از گِل ، که [جای] آتش بر همه‌ی فلک‌ها است و جای گِل فرو باشد بر زمین ، پس آنکه برین باشد بزرگوارتر بود از آنکه فُرودین باشد . بدین خود را فضل نهاد بر آدم علیه‌السلام .
[...]
دیگر روایت‌است از قول وهب منبه ، ایدون° گوید که از پیغامبر ما علیه‌السلام شنیدم که گفت خدای عزّوجل نخستین چیزی که آفرید از خلقان ، دیو آفرید و هفت‌هزارسال جهان ایشان را بود سپس ایشان را عزل کرد و این جهان پریان را داد و پنج‌هزارسال پریان داشتند پس ایشان را نیز عزل کرد و این جهان فریشتگان را داد و دوهزارسال ایشان داشتند و مهتر ایشان جان بود پس ابلیس را بفرستاد و بر سر ایشان مهتر کرد و جان را راند تا ایشان‌را نهلند [به‌جایی نگذارند] که فساد کنند بازداردشان ، چون ابلیس جان را بِراند ، به‌خویشتن همچنین عجب گرفت و گفت : چون من کیست ؟ که اگر خواهم بر آسمان روم و اگر خواهم بر زمین ، و این خلق اندر فرمان من است ، خدای عزّوجل از دلِ ابلیس آگاه بود و آدم علیه‌السلام را بیافرید و این جهان به آدم داد و به‌فرزندانش و ابلیس به‌لعنت کرد .
[...]
... چون جان به‌ناخن پای آدم رسید و خلقتش تمام شد ، خدای عزوجل از بهشت حلّه‌ای فرستاد تا بپوشد ، و بر تخت کرامت برنشاند ، و فرشتگان را گفت : ... آدم را سجده کنید [...] همه سجود کردند ، ابلیس سجده نکرد آدم را ، خدای گفت : ... چه بازدارد تو را که سجده نکنی آدم را چون به‌تو فرمان دادم ؟ گفت : من برترم از آدم ، مرا از آتش آفریدی و او را از گِل ، و اصل من برتر است و بهتر و جوهر من روشن‌تر است و پاک‌تر و هر چیزی شرف به‌اصل و گوهر گیرد ، ... چون مُقر آمد که آفریدگار خدای است ، حجت بر او گشت که فضل بر این دو گوهر آن‌را بود که خدای فضل کند ، که هر دو گوهر او آفرید ، پس گزین آفریدگار کند ، و فضل او نهد ، پس چون ابلیس این سخن بگفت همه‌ی فرشتگان را به‌دید آمد از کافری او ، که خدای تعالی دانست از دل وی ، او را به‌لعنت کرد ، و از حد و صورت فرشتگی بیرون آورد و به‌صورت ابلیس برد ، و او اندر فریشتگی نیکوصورتی بود ، و نام او عزازیل بود ، آن نام و صورت فریشتگان از وی بیافکند و او را ابلیس نام کرد ، و معنی ابلیس نومید بود [از رحمت] ...
[...]
اما بعد : خدای عزّوجل این خلق [آدمیان] را بیافرید بی‌آنکه او را بر آفرینش ایشان حاجت بُوَد پس از بهرِ آن آفرید تا بیازمایدشان و پرستش فرماید(شان) تا کیست از ایشان که او را پرستد و کیست که نپرستد و کیست فرمان وی کند و کیست که نکند ... ولیکن از حکمت چنین واجب آمد که بیافریدشان تا از ایشان همان آید که به‌علم او بود . ..
تاریخ بلعمی ؛ تکمله و ترجمه‌ی تاریخ طبری ( ابوعلی محمدبن محمدبن بلعمی )


°چنین

  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی