خلقتِ زمین
... پس چون زمین را بههفت پاره کرد و بر روی آب نهاد ، از هر زمین چشمههای آب برآورد ، چنانکه گفت : اَخرَجَ مِنها ماءَها وَ مَرعها . گفت از زمین آب برآرد و نیز گیاه بیرون آورد و این زمینها بر روی آب بر پشت ماهی بنهاد و آن ماهی بهآب اندر است و آن آب بر سنگی ، و آن سنگ بر کف فریشتهای بر است بههوا اندر معلق ، و پای بر هیچجای نانهاده تا آن ماهی نپندارد که زمین بر پشت وی است ، یا او همی دارد ، ولیکن زمین بر پشت وی آنکس همی دارد که پای فریشته را بر هوای بَرنگاه میدارد پس چون آن ماهی برخویشتن بجنبیدی این زمین بر پشت او بلرزیدی ، خدای عزوجل دانست که این خلق عیش نتواند کردن بر زمین لرزان ، آنگاه کوهها را بیافرید و میخ زمین ساخت چنانکه گفت وَالجِبالُ اَرسیها . و دیگر گفت والجِبالَ اَوتاداً . این کوهها را میخ زمین خوانده است تا نلرزد و خلق بر پشت او توانند بودن و اینهمه را به ششهزارسال آفرید ...
تاریخ بلعمی ؛ تکمله و ترجمهی تاریخ طبری ( ابوعلی محمدبن محمدبن بلعمی )
- ۰۰/۱۱/۰۳