بهرسمیت شناختنِ مغان در قدرت
... در زمان خشایارشا میباشد که شکل مغانهی دین زرتشتی رسمیت پیدا میکند . این شاهِ هخامنشی ، سیاست دینی کوروش و داریوش را نداشت . هرگاه آنان به دین ، خدایان ، مقدسات و معتقدات ملتهای دیگر احترام مینهادند ، وی یا بر اثر فکر دینی و تعصبی که داشت ، یا بهمقتضای سیاست ، در این امر سختگیری میکرد . در یکی از سنگنبشتههای خشایارشا ، پس از مقدمهی تکراری که دربارهی اهورامزدا و ستایش وی و اینکه نیروی شاهی منبعث از او است ، میگوید :
" ... چنین گوید پادشاه خشایارشا : چون من شاه شدم ، در این سرزمین که در بالا از آن یاد شد ، ناآرامیهایی بود . از آنپس اهورامزدا مرا یاری کرد ، بهخواست او این سرزمینها را زدم . در این سرزمینها جایی بود که پیش از این دیوان پرستیده میشدند . پس از آن ، من بهخواست اهورامزدا این لانهی دیوان Daeva-dana را ویران کردم و فرمان دادم ، دیوان نباید پرستیده شوند . آنجا که پیش از این دیوان پرستیده میشدند ، من اهورامزدا را در بَرزمَن° Barzman و با اَرتَه Arta پرستیدم . اگر چیزی دیگر چیز بدی کرده شده بود ، من آنرا نیکو کردم ، و هرآنچه من کردم بهخواست اهورامزدا کردم ...
تو ای فرزند زمانهای آینده ، هرگاه چنین میاندیشی : من میخواهم که در زندگی خوشبخت Shiyata (شییاتَه) و پس از مرگ رستگار Artâvan (اَرتاوَن) شوم ، از دادی Dâta (داتَه) [داد ، قانون] که اهورامزدا مقرر کرده است پیروی کن . اهورامزدا را در بَرزمَن و با اَرتَه پرستش کن ..."
این نشانگر سیاست دینی متفاوت خشایارشا است . چون به شاهی رسید ، در مصر شورش برپا بود . وی با تلاش فراوان شورش را فرونشاند و در مسألهی دین نیز تساهل نشان نداد . آنگاه در بابل شورشی سخت درگرفت . شورش بهرهبری مردی بهنام 'شَمَش اِریب' بود . خشاریارشا با سپاهی بدانجا شتافت ، با مقاومت سختی مواجه شد . به همینجهت با سختی با این مقاومت مقابله کرد و چون شهر گشوده شد ، برخلاف کوروش ، به معبد 'مردوک' خداوند بزرگ بابلیان تاخت . تندیس زرین مردوک را که از زر ناب و با جواهرات فراوان آراسته شده بود بیرون کشید و در این گیر و دار ، کاهن بزرگ معبد کشته شد . همین رویدادها است که در کتیبه از آن یاد میشود ؛ معبد یا لانهی دیوان ، منظور همین معابد است در مصر و بابل ، بهویژه این سرزمین اخیر . اینجا برای نخستینبار است که با اصطلاح دیوَه daeva (دَئوَه) در دین هخامنشیان روبرو میشویم . همانگونه که در دین زرتشتی خدایانِ مردود ، دئِوَه (دیو) نامیده میشدند ، در اینجا نیز منظور از دیوان ، خدایان مردود هستند که نباید پرستیده شوند ، نه چیز دیگری که معنی تحقیرآمیز و پستی را برساند . این نخستین اثری است که باتوجه به موارد دیگر ، عنصری از دین زرتشتی نمودار میشود ، که نمایان میسازد توسط مغان این امر صورت گرفته است .
وندیداد ؛ ترجمه ، واژهنامه ، یادداشتها ( هاشم رضی )
°واژهی بَرزمَن همان بَرِسمَن اوستایی است ، اما صورت مادی آن که عبارت از شاخههایی از گیاه مقدس باشد ، که یا بهدست میگرفتند و ادعیه تلاوت میکردند و یا چنانکه هرودوت میگوید ، بر زمین میگستردند و هنگام مراسمِ قربانی کاربرد داشت .
- ۰۰/۰۵/۳۱