نیهیلیسم
سه شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۰، ۰۸:۳۸ ق.ظ
جوزپه توچی تبتشناس ایتالیایی دربارهی جدایی میان دین و فلسفه و جان و عقل چنین میگوید : "در هند عقل هرگز آنچنان مسلط نشد که همچون چیزی اضافه بر تواناییهای کامل روح ، از آن جدا گردد و میان خود و روان انفکاکی خطرناک ایجاد کند ، مرضی که غرب به آن دچار است ." متفکران آلمانی این "بیماری" را مورد مطالعه قرار دادند و پیش از دیگران ، از همان پایان قرن هیجدهم یعنی عصر خلاق ایدهآلیسم ، یاکوبی به بحث دراینباره پرداخت و برای آن عنوانی مناسب نیز یافت : 'نیهیلیسم' . او در سال ۱۷۹۹ به فیشته چنین نوشت : "فیشتهی عزیز ، اگر شما یا هر کس دیگر ترجیح بدهید آنچه را که من نقطهی مقابل ایدهآلیسم میدانم و با نامیدن آن با عنوان نیهیلیسم ، مخالفت خود را با آن بیان کردهام ، اوهامباوری بنامید ، باز هم سخنی مخالف من نگفتهاید ." بهزعم یاکوبی ، انسان علاوهبر تابعیت از مقولات فهم و عقل ، باید به ندای قلب نیز گوش فرا دهد ، تنها در چنین صورتی است که خواهد توانست به انجام دادن جهشی نائل شود که او را فراسوی عقلانیت به قلمرو ایمان میرساند . انسان بدینگونه از آفت نیهیلیسم در امان میماند و به اقلیم روح پر میکشد .
افسونزدگی جدید ( داریوش شایگان )
- ۰۰/۰۴/۰۸