ازجمله عملیاتِ پلیس جنوب
سه شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۸ ق.ظ
در ژوئیه ، یک اسواران از سوارنظام برمه با پشتیبانی ۱۵۰ سرباز پیادهی گردان ، ۱۲۴ بلوچ و یک واحد مسلسل سنگین به یک طایفهی بهخصوص قشقایی که دردسر میآفرید و فهرست دزدیهایش طولانی بود حملهور شد . جاسوسان قشقایی از خبر حمله آگاه شدند و اینکار به آنان مهلت کافی برای سازماندهیِ دفاع از خود را داد . قشقاییها قوای خود را میان اردوگاههای باصریهای بیگناه (یکی از طوایف ایل خمسه) پخش کردند و سپس به قلعهای بزرگ برفراز تپه عقب نشستند و از آنجا شروع به شلیک به هندیها کردند . در برابر شگفتیِ قشقاییها ، سربازان هندی با پاهای لاغر در صفی منظم ، به سوی آتش بهپیشروی پرداختند و هنگامی که بهفاصلهی صدمتری رسیدند ، سرنیزههای خود را بر سر تفنگها نصب و حمله کردند . پانصد قشقایی که هرگز با چنین حملهی منظمی روبرو نشده بودند و مطمئناً انتظار چنین شجاعتی را از "هندیهای کمرو" نداشتند ، به تپهها گریختند و کلیهی رمهها و اموال دزدی خود را پشتسر گذاشتند . این پیروزی اساسی بود و خبر این عملیات برجستهی هندیان بهسرعت در همهی روستاها و چادرهای عشایر فارس پخش شد .
از ساکنان روستاها که خرمنها و رمههایشان را مرتب قشقاییها غارت میکردند ، انتظار میرفت از اینکار استقبال کنند و به 'پلیس جنوب' کمک نمایند ، ولی آنها نظرشان این بود که : ژاندارمها میآمدند و میرفتند ، اما دزدان همیشه با آنها بودند [!!] و اگر روستاییان با پلیس جنوب همکاری میکردند ، دزدان از آنان انتقام میگرفتند . بهخصوص زنان ایلیاتی در پشتیبانی از مردان ، مؤثر بودند و اغلب اوقات گلههای گوسفند و بز را در سر راه پلیس جنوب قرار میدادند و راه را مسدود میکردند .
[...]
مارلینگ افزود بهعقیدهی او ناآرامیهای جنوب ایران بیشتر بهخاطر نفرت خَوانین محلی از دورنمای سلطهی قدرتی کارآمد است که فرصت راهزنی و اخاذی را از آنان سلب کند ، و کمتر بهخاطر نفوذ آلمانیها ... ، در اینمورد او حق داشت ، زیرا آنچه صولتالدوله و قشقاییها میخواستند این بود که آنان را راحت بگذارند که زندگی خود را ازطریق باجگیری از کاروانهای جادهی بوشهر تأمین کنند . صولت نمیتوانست درک کند چرا انگلیسیها در امرِ معاش دیرینهی او دخالت میکنند ، و ملیگرایی برای او چنین مفهومی داشت .
ایران در بازی بزرگ ( آنتونی وین )
از ساکنان روستاها که خرمنها و رمههایشان را مرتب قشقاییها غارت میکردند ، انتظار میرفت از اینکار استقبال کنند و به 'پلیس جنوب' کمک نمایند ، ولی آنها نظرشان این بود که : ژاندارمها میآمدند و میرفتند ، اما دزدان همیشه با آنها بودند [!!] و اگر روستاییان با پلیس جنوب همکاری میکردند ، دزدان از آنان انتقام میگرفتند . بهخصوص زنان ایلیاتی در پشتیبانی از مردان ، مؤثر بودند و اغلب اوقات گلههای گوسفند و بز را در سر راه پلیس جنوب قرار میدادند و راه را مسدود میکردند .
[...]
مارلینگ افزود بهعقیدهی او ناآرامیهای جنوب ایران بیشتر بهخاطر نفرت خَوانین محلی از دورنمای سلطهی قدرتی کارآمد است که فرصت راهزنی و اخاذی را از آنان سلب کند ، و کمتر بهخاطر نفوذ آلمانیها ... ، در اینمورد او حق داشت ، زیرا آنچه صولتالدوله و قشقاییها میخواستند این بود که آنان را راحت بگذارند که زندگی خود را ازطریق باجگیری از کاروانهای جادهی بوشهر تأمین کنند . صولت نمیتوانست درک کند چرا انگلیسیها در امرِ معاش دیرینهی او دخالت میکنند ، و ملیگرایی برای او چنین مفهومی داشت .
ایران در بازی بزرگ ( آنتونی وین )
- ۹۹/۰۹/۱۸