قانونِ طلایی
سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۵۴ ق.ظ
همهی شرکتهای آلمانی افتخار خود را در کمکرسانی به جامعه (هم کارگران و هم مشتریان) میدانند . بنا بر بند ۲ ، اصل ۱۴ قانون اساسی آلمان غربی که در سال ۱۹۴۹ بهتصویب رسید : "مالکیت سبب پیدایش مسئولیت است و استفاده از آن هم باید در خدمت آسایش همگانی باشد ." شرکتها نه فقط برای سودرسانی به سهامداران بلکه موظف به آن هم هستند که جنس خوب با کیفیت بالا تولید کنند و در دسترس جامعه بگذارند . حتی مالکیت شرکتها هم کیفی شد . یعنی یک شرکت تنها از آنِ سهامداران و مدیران نیست بلکه از آنِ همه اعم از سهامداران ، مدیران ، سرمایهداران ، کارکنان چه کارگر چه کارمند ، و نیز بستانکاران است و همه و همه دارای حقوقی هستند که میتوانند بر سر مالکیت ادعا داشته باشند . نام این ساختار 'سرمایهداری مدیریتی مشارکتی' است .
[...]
آنها بهجای داد و ستد به پیوند و همبستگی میاندیشند و دورنمای بلند آیندهی شرکت را در نظر دارند و بهجای آنکه بستانکاری کنند شراکت مینمایند . آنها در پیوندهایشان آیندهنگر هستند و تنها به بهای سهام نمیاندیشند . مفهوم این سخنان آن است که در آنجا فرمهای ستیزهجویانه کمتر وجود دارد زیرا بانکها بهعنوان اصلیترین سهامداران و بستانکاران کمتر به سود آنی میاندیشند و این هزینهای است که برای بالندگی بیش از پیش کشور میپردازند .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
[...]
آنها بهجای داد و ستد به پیوند و همبستگی میاندیشند و دورنمای بلند آیندهی شرکت را در نظر دارند و بهجای آنکه بستانکاری کنند شراکت مینمایند . آنها در پیوندهایشان آیندهنگر هستند و تنها به بهای سهام نمیاندیشند . مفهوم این سخنان آن است که در آنجا فرمهای ستیزهجویانه کمتر وجود دارد زیرا بانکها بهعنوان اصلیترین سهامداران و بستانکاران کمتر به سود آنی میاندیشند و این هزینهای است که برای بالندگی بیش از پیش کشور میپردازند .
انقلاب سوم ( هارولد پرکینز )
- ۹۹/۰۷/۲۲