تُرکان
چهارشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۰ ق.ظ
ترکان که چینیان آنان را توچویه (یا توکیو) مینامند ، خودشان را از نسل آسِنا یکی از قبایل هوینگنو (هیوانگنو) یعنی هونها میدانستند . در سال ۴۳۳ م. بر اثر فشار و ظلم امپراطور توبای سوم ، ۷۰۰ خانوارشان به مرزهای طایفهی جونجون (ژوانژوان) مهاجرت کردند و در ازمنهی بعد دو قسمت شده : قسمت شرقی کشورهای بین مغولستان و کوههای اورال را متصرف شدند و قسمت غربی اراضی مابین کوههای آلتایی و سیحون را تصاحب کردند . امپراطوری ترکان شرقی که موهان نام داشت را پسر تومن در ۵۵۳ میلادی در مغولستان بنا نهاد ؛ امپراطوری ترکان غربی که ایستامی برادر کوچک او در ۵۵۲ میلادی تأسیس نمود از دریاچهی بالخاش تا حدود پامیر بسط یافت و از طرف غرب با یفتالیان همسایه شد . ترکان شرقی عنوان خاقان داشته ، ترکان غربی را یبغو میگفتند .
کلمهی ترک مأخوذ از نام کوهی است که شبیه به کلاهخود است که آنرا در ترکی دورکو میخواندند . حرفهی آنان درمیان طایفهی ژوانژوان آهنگری و مسگری بود . بعدها با ژوانژوانها اختلاف پیدا کرده آنان را از بین بردند . امیر ترکی که با ژوانژوانها در ۵۲۲ میلادی درافتاد و آنان را مغلوب و بهطرف غرب فراری داد تومن نام داشت که بعداً لقب خاقان گرفت . وی اولین خاقان ترک بود ، که درحوالی ۵۳۳ م. درگذشت و پسرش کولو بهجای وی نشست ؛ پس از او برادرش موکانخان بهخاقانی رسید که معاصر خسرو انوشیروان است که در ۵۵۴ م. با شاهنشاه ایران ارتباط یافت . در پیش گفتیم که خسرو انوشیروان در سالهای بین ۵۵۸-۵۶۱ م. هیاطله را با اتحاد یک قبیلهی ترک بهسرداری سینجیبو برانداخت . هیاطله بین ایران و ترکان تقسیم شد و رود جیحون مرز ایران و ترکان شد .
انوشیروان برای تحکیم مبانی عهد صلح با ترکان ، دختر خاقان ترک را بهزنی گرفت و هرمزد ، پسری که پس از وی بر تخت نشست ، از همین زن بوده است . ترکان بهزودی دشمن خطرناک ایران شده و خطرناکتر از هیاطله گردیدند . حتی بعضی از قبایل ترک در قفقاز نمودار شدند ، خسرو انوشیروان برای اینکه از حملات آنان جلوگیری کند بر استحکامات قلاع دربند افزود .
در (۵۶۷ م) ایستامی (سینجیبو) سفیری بهنام مانیاک که اهل سغد بود ، برای بستن پیمان اتحاد نزد انوشیروان فرستاده درخواست حق ترانزیت ابریشم و معافیت گمرکی آن کالا را که از ایران به روم صادر میشد نمود . انوشیروان از این پیشامد مشوش شده سفیر را زهر داده چنین وانمود کرد که او مرده است .
سینجیبو چون از حقیقت قضیه آگاه گشت خشمناک شده هیأتی به دربار ژوستن امپراطور روم فرستاد تا با او بر علیه ایران متحد گردد . در ۵۶۹ سفیری از روم به کشور ترکان رفت ، پس از آن ترکان بهخاک ایران حملهور شدند لیکن پس از رسیدن لشگر ایران روی به گریز نهادند . سینجیبو پس از شکست از ایران (۵۷۱ م) سفیری نزد ژوستن فرستاد و درخواست کرد که پیمان صلح با ایران را بههم بزند و با ترکان متحد گردد ، این واقعه موجب تیرگی روابط ایران و روم شد . پس از ایستامی پسرش تاربوخان شاه شد (۵۷۶-۶۰۳ م) . وی توانست بعضی از قسمتهای چپ جیحون ، ولایت طخارستان و باختر را از ساسانیان منتزع ساخته ضمیمهی کشور خود نماید .
[...]
در اواخر ساسانی نام ترک بر همهی زردپوستانی که از اینپس در ماوراءالنهر پدیدار شدند اطلاق گردید و برای تمام اقوام زردپوست که لهجهی مشترک متقارب بهیکدیگر داشتند لفظ ترک را بهکار بردهاند و پنج قوم را که زبان واحد داشتهاند بهنام ترک یاد کردهاند و آنان عبارتند از : تغزغز (توعوزاوغوز) ، خِرخیز (قرقیز) ، کیماک ، غز (اوغوز) و خرلخ (قرلق-خلخ)
غزها در شرق دریای خزر و شمال و شرق دریاچهی خوارزم مسکن داشتند ...
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
کلمهی ترک مأخوذ از نام کوهی است که شبیه به کلاهخود است که آنرا در ترکی دورکو میخواندند . حرفهی آنان درمیان طایفهی ژوانژوان آهنگری و مسگری بود . بعدها با ژوانژوانها اختلاف پیدا کرده آنان را از بین بردند . امیر ترکی که با ژوانژوانها در ۵۲۲ میلادی درافتاد و آنان را مغلوب و بهطرف غرب فراری داد تومن نام داشت که بعداً لقب خاقان گرفت . وی اولین خاقان ترک بود ، که درحوالی ۵۳۳ م. درگذشت و پسرش کولو بهجای وی نشست ؛ پس از او برادرش موکانخان بهخاقانی رسید که معاصر خسرو انوشیروان است که در ۵۵۴ م. با شاهنشاه ایران ارتباط یافت . در پیش گفتیم که خسرو انوشیروان در سالهای بین ۵۵۸-۵۶۱ م. هیاطله را با اتحاد یک قبیلهی ترک بهسرداری سینجیبو برانداخت . هیاطله بین ایران و ترکان تقسیم شد و رود جیحون مرز ایران و ترکان شد .
انوشیروان برای تحکیم مبانی عهد صلح با ترکان ، دختر خاقان ترک را بهزنی گرفت و هرمزد ، پسری که پس از وی بر تخت نشست ، از همین زن بوده است . ترکان بهزودی دشمن خطرناک ایران شده و خطرناکتر از هیاطله گردیدند . حتی بعضی از قبایل ترک در قفقاز نمودار شدند ، خسرو انوشیروان برای اینکه از حملات آنان جلوگیری کند بر استحکامات قلاع دربند افزود .
در (۵۶۷ م) ایستامی (سینجیبو) سفیری بهنام مانیاک که اهل سغد بود ، برای بستن پیمان اتحاد نزد انوشیروان فرستاده درخواست حق ترانزیت ابریشم و معافیت گمرکی آن کالا را که از ایران به روم صادر میشد نمود . انوشیروان از این پیشامد مشوش شده سفیر را زهر داده چنین وانمود کرد که او مرده است .
سینجیبو چون از حقیقت قضیه آگاه گشت خشمناک شده هیأتی به دربار ژوستن امپراطور روم فرستاد تا با او بر علیه ایران متحد گردد . در ۵۶۹ سفیری از روم به کشور ترکان رفت ، پس از آن ترکان بهخاک ایران حملهور شدند لیکن پس از رسیدن لشگر ایران روی به گریز نهادند . سینجیبو پس از شکست از ایران (۵۷۱ م) سفیری نزد ژوستن فرستاد و درخواست کرد که پیمان صلح با ایران را بههم بزند و با ترکان متحد گردد ، این واقعه موجب تیرگی روابط ایران و روم شد . پس از ایستامی پسرش تاربوخان شاه شد (۵۷۶-۶۰۳ م) . وی توانست بعضی از قسمتهای چپ جیحون ، ولایت طخارستان و باختر را از ساسانیان منتزع ساخته ضمیمهی کشور خود نماید .
[...]
در اواخر ساسانی نام ترک بر همهی زردپوستانی که از اینپس در ماوراءالنهر پدیدار شدند اطلاق گردید و برای تمام اقوام زردپوست که لهجهی مشترک متقارب بهیکدیگر داشتند لفظ ترک را بهکار بردهاند و پنج قوم را که زبان واحد داشتهاند بهنام ترک یاد کردهاند و آنان عبارتند از : تغزغز (توعوزاوغوز) ، خِرخیز (قرقیز) ، کیماک ، غز (اوغوز) و خرلخ (قرلق-خلخ)
غزها در شرق دریای خزر و شمال و شرق دریاچهی خوارزم مسکن داشتند ...
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
- ۹۹/۰۴/۱۸