طخارها
جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۳۳ ق.ظ
طخارها قومی از سکاها بودند که در آنطرف سند که اکنون آن صفحه را فرغانه گویند زندگی میکردند . در قرون اول اسلامی اعراب از این قوم نام میبرند . بطلمیوس جغرافیدان قدیم از قوم تاگؤرا نام میبرد و اسناد چینی از این قوم بهنام توگارا نام میبرند . یک مسافر چینی بهنام چانککیین که در حدود ۱۲۰ ق.م به این نواحی از طرف فغفور چین مأموریتی یافته بوده است ، اطلاعات مفیدی از این قوم و پارتها (خراسانیها) و باختریها میدهد .
باری چنانکه در پیش گفتیم یوئهچیها° طخاریها را به حرکت آوردند [کوچاندند] و طخاریها بر سر باختریها ریختند . چنین به نظر میرسد که جنگ ایران و توران که در داستانهای ما بهزمان کیانیان نسبت داده شده ، همین جنگها بوده است ، جنگهایی که پارتها و باختریها با اقوام سکهها یا بهقول ایرانیان با اقوام تورانی کردهاند ، و یک چیز هم که این نظر را تأیید میکند آن است که مردان و دلیران این داستانها را پهلوان مینامند ؛ و حالا برای ما روشن است که پهلوان یعنی منسوب به پارت ، زیرا کلمهی پارت همان پرتو و پلهواو ، پهلو میباشد . الف و نون علامت نسبت است نه علامت صیغهی جمع ، بنابراین معنی پهلوان یعنی کسی که منسوب به پارتها و پهلوها باشد .
باری چون ایرانیها بیشتر با طخاریها سر و کار داشتند و آنان آریاییهای سکایی بودند ، پس میتوان گفت که ایرانیها با تورانیان غیرآلتایی در زد و خورد بودهاند و آنها به باختر ریختهاند . اما طخاریها از نژاد زردپوست نبودهاند ، زیرا اولاً از زبان آنان این نکته مسلم است و دیگر چند سال قبل در تورفان که از بلاد غربی چین است ، آثاری خطی بهدست آمد و سه زبان در این کتابها یافتند ؛ یکی از آنها طخاری است ، و این زبان هم به زبانهای ایران شمالی نزدیک است . باری اراضی حوزهی علیای رود جیحون بهنام قوم طخار معروف به طخارستان (تخارستان) شد .
برخی معتقدند که طخاریها از اختلاط یوئهچیها و سکاها هستند و سکاهایی که در سیستان یا سکستان [این نام از نام قوم سکا گرفته شده ، یعنی محل زندگی سکاها] ساکن شدند بهعلت اینکه نام سکایی را حفظ کردهاند از سکاییهای خالص میباشند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
°مغولها که از چین بهطرف شمال رانده شده بودند در ۲۱۴ ق.م به سه قلمرو بزرگ که هرکدام را خانی اداره میکرد تقسیم شدند : ۱. در مشرقِ مغولستان دونخو ۲. در مغولستان میانه هوننو که از همه بزرگتر بود ؛ هوننو را اکنون هون گویند ۳. در مغرب ، یوئهچژی (یوئهچی) .
چون پس از ساخته شدن دیوار چین مغولها نمیتوانستند بهآسانی در چین بتازند ، خانِ هوننو در ۲۰۹-۱۷۴ ق.م ، خانِ دونخو را مطیع کرده و یوئهچیها را پراکنده ساخت و تمامی مغولستان را تحت حکمرانی خود درآورد و دولت هون را که از منچورستان تا استپهای قرقیز و از دیوار بزرگ چین تا سرحد کنونی روسیه امتداد یافت تأسیس کرد .
یوئهچیها بر اثر فشار هونها مساکن خود را از دست داده مجبور گشتند که جلای وطن کنند و زمینهای تازهای برای خود بیابند ، بنابراین به دو قسمت تقسیم شده ، قسمت بزرگتر بهطرف جنوبغربی رفت و بهنوبت خود بر مردمی فشار وارد آورد که در آسیای میانه در هر دو طرف رود سیحون و جیحون سکنی داشتند . این مردمان همان سکاها بودند که آن اقوام را به نام ماساژتها ، داهیها ، طخاریها و آسیانیها نیز شناختهاند .
بههرحال یوئهچیها بر سر این مردمان ریخته و آنان را از مساکنشان بیرون کردند ، چنانکه طایفهی سکاییها بر اثر این فشار مجبور شدند اراضی تازهای بهدست آورند . بنابراین نهضت مردمان سکایی شروع شد و سکاییها و یوئهچیها مخلوط با هم ، بایکدیگر به پارت و باختر فشار آوردند .
باری چنانکه در پیش گفتیم یوئهچیها° طخاریها را به حرکت آوردند [کوچاندند] و طخاریها بر سر باختریها ریختند . چنین به نظر میرسد که جنگ ایران و توران که در داستانهای ما بهزمان کیانیان نسبت داده شده ، همین جنگها بوده است ، جنگهایی که پارتها و باختریها با اقوام سکهها یا بهقول ایرانیان با اقوام تورانی کردهاند ، و یک چیز هم که این نظر را تأیید میکند آن است که مردان و دلیران این داستانها را پهلوان مینامند ؛ و حالا برای ما روشن است که پهلوان یعنی منسوب به پارت ، زیرا کلمهی پارت همان پرتو و پلهواو ، پهلو میباشد . الف و نون علامت نسبت است نه علامت صیغهی جمع ، بنابراین معنی پهلوان یعنی کسی که منسوب به پارتها و پهلوها باشد .
باری چون ایرانیها بیشتر با طخاریها سر و کار داشتند و آنان آریاییهای سکایی بودند ، پس میتوان گفت که ایرانیها با تورانیان غیرآلتایی در زد و خورد بودهاند و آنها به باختر ریختهاند . اما طخاریها از نژاد زردپوست نبودهاند ، زیرا اولاً از زبان آنان این نکته مسلم است و دیگر چند سال قبل در تورفان که از بلاد غربی چین است ، آثاری خطی بهدست آمد و سه زبان در این کتابها یافتند ؛ یکی از آنها طخاری است ، و این زبان هم به زبانهای ایران شمالی نزدیک است . باری اراضی حوزهی علیای رود جیحون بهنام قوم طخار معروف به طخارستان (تخارستان) شد .
برخی معتقدند که طخاریها از اختلاط یوئهچیها و سکاها هستند و سکاهایی که در سیستان یا سکستان [این نام از نام قوم سکا گرفته شده ، یعنی محل زندگی سکاها] ساکن شدند بهعلت اینکه نام سکایی را حفظ کردهاند از سکاییهای خالص میباشند .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
°مغولها که از چین بهطرف شمال رانده شده بودند در ۲۱۴ ق.م به سه قلمرو بزرگ که هرکدام را خانی اداره میکرد تقسیم شدند : ۱. در مشرقِ مغولستان دونخو ۲. در مغولستان میانه هوننو که از همه بزرگتر بود ؛ هوننو را اکنون هون گویند ۳. در مغرب ، یوئهچژی (یوئهچی) .
چون پس از ساخته شدن دیوار چین مغولها نمیتوانستند بهآسانی در چین بتازند ، خانِ هوننو در ۲۰۹-۱۷۴ ق.م ، خانِ دونخو را مطیع کرده و یوئهچیها را پراکنده ساخت و تمامی مغولستان را تحت حکمرانی خود درآورد و دولت هون را که از منچورستان تا استپهای قرقیز و از دیوار بزرگ چین تا سرحد کنونی روسیه امتداد یافت تأسیس کرد .
یوئهچیها بر اثر فشار هونها مساکن خود را از دست داده مجبور گشتند که جلای وطن کنند و زمینهای تازهای برای خود بیابند ، بنابراین به دو قسمت تقسیم شده ، قسمت بزرگتر بهطرف جنوبغربی رفت و بهنوبت خود بر مردمی فشار وارد آورد که در آسیای میانه در هر دو طرف رود سیحون و جیحون سکنی داشتند . این مردمان همان سکاها بودند که آن اقوام را به نام ماساژتها ، داهیها ، طخاریها و آسیانیها نیز شناختهاند .
بههرحال یوئهچیها بر سر این مردمان ریخته و آنان را از مساکنشان بیرون کردند ، چنانکه طایفهی سکاییها بر اثر این فشار مجبور شدند اراضی تازهای بهدست آورند . بنابراین نهضت مردمان سکایی شروع شد و سکاییها و یوئهچیها مخلوط با هم ، بایکدیگر به پارت و باختر فشار آوردند .
- ۹۹/۰۳/۳۰