باختر
پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۳۹ ق.ظ
کشور باختر از شمال محدود میشد به رودِ اکسوس یا جیحون ، از جنوب به کوههای هندوکش و از مشرق به ترکستانِ چین ، از مغرب به خراسان کنونی . این کشور اکنون ترکستان و افغانستان نامیده میشود و یکی از بهترین و زرخیزترین کشورهای ایرانشهر شمرده میشده است . در اوستا از این ناحیه به "باخذم ساریرام" یعنی بلخ زیبا یاد شده ؛ در این سرزمین بود که زرتشت کیش مزدیسنا را رواج داد و شاهان داستانی چون : کیقباد ، کیکاووس ، کیخسرو ، لهراسب و گشتاسب در این شهر میزیستهاند .
در زمان هخامنشیان کوروش کبیر این ایالت را به پسرش بردیا سپرد و او مدتها در آن سرزمین فرمانروا بود . پس از کشته شدن بردیا بهدست برادرش کمبوجیه ، گئوماتای مغ در آن ایالت بهتخت سلطنت نشست و پس از کشته شدن او بهدست داریوش ، پدر داریوش ویشتاسب بر آنجا فرمانروا گشت . در زمان خشایارشا پسرش ویشتاسب حاکم آنجا شد و پس از وی سغدیانوس پسر اردشیر حاکم شد و چون وی بهفرمان اسکندر کشته شد ، چندی عموزادهی دیگر داریوش در آنجا حاکم گشت .
اسکندر پس از غلبه بر باختر آن کشور را قتلعام کرد . حتی به یونانیانی که از زمان خشایارشا در آنجا بهسر میبردند ابقاء نکرد . اسکندر برای مطیع نگهداشتن مردم آنجا چندین آبادی و لشکرگاه از یونانیها و مقدونیها تشکیل داد ، در اندک زمانی در باختر نژادی نیمه ایرانی نیمه یونانی پدید آمد . در اینجا اسکندر از رسم باختریان دربارهی اموات خود متنفر شد ؛ زیرا باختریها مانند اغلب زرتشتیهای خالص جسد مردگان خود را میگذاشتند که خوراک جانوران ، سگان و درندگان گردد . اسکندر گفت که مردگان را بهسگان ندهند و دخمهها را ویران و آتشکدهها را منهدم ساخت .
در اینجا باختریهای زرتشتی در دین خالصتر از سایر اقوام ایرانی بودند زیرا از اقوام سامیِ بابل و آسور دور میزیستند . از سرداران اسکندر که در زمان او حاکم باختر شد آمینتاس مقدونی بود و پس از او تیریاسب ایرانی منصوب گردید .
باری قریب ۳۰ هزار یونانی و مقدونی که در زمان اسکندر بهخدمات لشکری مشغول بودند ، در این ولایات ساکن شده و با بومیان اختلاط و امتزاج کردند و در اخلاق و آداب و مذهب نیمه ایرانی شدند ؛ ولی زبان رسمی آنجا یونانی گشت .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
در زمان هخامنشیان کوروش کبیر این ایالت را به پسرش بردیا سپرد و او مدتها در آن سرزمین فرمانروا بود . پس از کشته شدن بردیا بهدست برادرش کمبوجیه ، گئوماتای مغ در آن ایالت بهتخت سلطنت نشست و پس از کشته شدن او بهدست داریوش ، پدر داریوش ویشتاسب بر آنجا فرمانروا گشت . در زمان خشایارشا پسرش ویشتاسب حاکم آنجا شد و پس از وی سغدیانوس پسر اردشیر حاکم شد و چون وی بهفرمان اسکندر کشته شد ، چندی عموزادهی دیگر داریوش در آنجا حاکم گشت .
اسکندر پس از غلبه بر باختر آن کشور را قتلعام کرد . حتی به یونانیانی که از زمان خشایارشا در آنجا بهسر میبردند ابقاء نکرد . اسکندر برای مطیع نگهداشتن مردم آنجا چندین آبادی و لشکرگاه از یونانیها و مقدونیها تشکیل داد ، در اندک زمانی در باختر نژادی نیمه ایرانی نیمه یونانی پدید آمد . در اینجا اسکندر از رسم باختریان دربارهی اموات خود متنفر شد ؛ زیرا باختریها مانند اغلب زرتشتیهای خالص جسد مردگان خود را میگذاشتند که خوراک جانوران ، سگان و درندگان گردد . اسکندر گفت که مردگان را بهسگان ندهند و دخمهها را ویران و آتشکدهها را منهدم ساخت .
در اینجا باختریهای زرتشتی در دین خالصتر از سایر اقوام ایرانی بودند زیرا از اقوام سامیِ بابل و آسور دور میزیستند . از سرداران اسکندر که در زمان او حاکم باختر شد آمینتاس مقدونی بود و پس از او تیریاسب ایرانی منصوب گردید .
باری قریب ۳۰ هزار یونانی و مقدونی که در زمان اسکندر بهخدمات لشکری مشغول بودند ، در این ولایات ساکن شده و با بومیان اختلاط و امتزاج کردند و در اخلاق و آداب و مذهب نیمه ایرانی شدند ؛ ولی زبان رسمی آنجا یونانی گشت .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
- ۹۹/۰۳/۲۹