aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

داریوش بزرگ

چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۰۶ ق.ظ
نام این شاه در کتیبه‌های هخامنشی داریواوش Dârayavaush ، به بابلی دریاووش ، به مصری آنتریوش یا تاریوش ، در تورات داریوش است و در متون یونانی داریوس Dareios آمده است .
داریوش پسر ویشتاسب بود ، و به‌قول هرودوت در زمان کوروش و پس از او ویشتاسب والی پارس بود ، در روزگار داریوش والی پارت و باختر گردید . داریوش در ۵۲۱ ق.م به‌تخت نشست . وی در آغازِ کار با مشکلات بزرگی مواجه شد ، اوضاع کشور به‌قدری آشفته بود که جز اراده‌ی آهنین او کسی به‌رفع آنها قادر نبود .
چون گئوماتای مغ مردم را از پرداخت مالیات و دادن سرباز معاف کرده بود ، خزانه‌ی دولت تهی و ارتش از هم پاشیده بود و بیشتر ایالات سر به شورش برداشته و دعوی خودمختاری می‌کردند . شورش عیلام از خوزستان آغاز شد ، بعد به بابل سرایت کرد ، پس از آن ماد ، پارت ، ارمنستان ، گرگان و غیره شوریدند . در پارس نیز طغیان‌هایی پیدا شد . ما شرح این شورش‌ها را از زبان خود داریوش در کتیبه‌ی بیستون می‌آوریم :
"داریوش‌شاه گوید : پس از آنکه من گئوماتای مغ را کشتم آترینه‌ نامی در خوزستان بر من یاغی شد و گفت : من پادشاه خوزستانم ، بعد در بابل مردی به‌نام نی‌دین‌توبل بر من خروج کرد و گفت : من بخت‌النصر پسر نبونیدم . من لشکری به شوش فرستادم و آترینه را گرفته نزد من آوردند او را کشتم پس خود به‌سوی بابل رفتم نی‌دین‌توبل در آن‌سوی دجله بود و کشتی‌هایی داشت ، من لشکر خود را دو قسمت کرده قسمتی را بر شترها و قسمتی را بر اسب سوار کردم ، به‌یاری اهورامزدا از دجله گذشتم نی‌دین‌توبل را شکست دادم و از آنجا به بابل رفتم و آن شهر را پس از محاصره بگرفتم و نی‌دین‌توبل را اسیر کرده و در بابل کشتم . زمانی که من در بابل بودم این ایالات از من برگشتند : پارس ، خوزستان ، ماد ، آسور ، مصر ، پارت (خراسان) ، مرو ، ثته‌گوش ، سکائیه . در پارس مردی بود مرتیه‌‌ نام بر من یاغی شد ، و به مردم خوزستان گفت : من ایمانیس شاه خوزستانم ، من به‌سوی خوزستان رفتم ، مردم خوزستان از ترس من مرتیه را که شاه آنان بود گرفته کشتند . فرورتیش‌ نام مادی یاغی شد . گفت : که من خشتریت هستم (یعنی من شاه هستم) از دودمان هوخشتر ، و خود را شاه ماد خوانده لشکری به‌سرداری ویدرنه‌ی پارسی به ماد فرستادم ، تا شورش ارمنستان را بخواباند و سه‌بار شورش را فرو نشاند . او در ارمنستان ماند تا من وارد ماد شوم . پس از آن وئومیسه‌ نام پارسی را فرستادم به‌ ارمنستان و او شورشیان را شکست داد . باز شورش شد ، وئومیسه ماند تا من وارد ماد شوم . پس از آن من از بابل به ماد رفتم و فرورتیش که خود را شاه ماد می‌خواند به جنگ من آمد و شکست خورده به ری گریخت ، او را دستگیر کرده نزد من آوردند ؛ گوش و بینی و زبان او را بریده و چشم‌هایش را درآوردم و او را به‌همدان برده به دار زدم . و نیز چیتره‌تخمه ساگارتی که خود را شاه ساگارت و از دودمان هوخشتره می‌خواند ، گرفته نزد من آوردند ، او را در آربل به دار کشیدم . پارت و گرگان بر من شوریدند و به طرف فرورتیش رفتند . ویشتاسب پدر من در پارت با لشکری که به‌سوی او فرستاده بودم شورشیان را شکست داد . در مرو مردم به سرداری فراد از اهل آن شهر بر من شوریدند ، لشکری که فرستادم او را شکست داد ؛ وهی‌یزداته نامی از اهالی فارس بار دوم بر من یاغی شد و گفت من بردیا پسر کوروشم ، ارته‌وردیا نام پارسی را به‌جنگ او فرستادم و او را شکست داده به‌فرمان من در پارس به‌دار زدند ، پس از آن رخج از آن من گردید . زمانیکه در پارس و ماد بودم بارِ دوم در بابل شورشی رخ داد ، مردی آرخا نام ارمنی که خود را بخت‌النصر پسر نبونید می‌خواند بر من یاغی شد ، من وینده‌فرنه‌ی مادی را به‌جنگ او فرستادم و او بابل را گرفت ، آرخا به‌دستور من در بابل به‌دار آویخته شد .
این است آنچه من کردم به‌فضل اهورامزدا ، از زمانیکه شاه شدم نوزده جنگ کردم و نُه‌ شاه را گرفتم ." اینجا داریوش نام‌های پادشاهان نُه‌گانه را با تمثال آنها در بیستون آورده است .
ایران در عهد باستان ( جواد مشکور )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی