aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

نان

شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۲۰ ق.ظ
مارال واپرس کرد :
- چه می‌کنیم عمه بلقیس ؟!
- جلا بده آتش را !
مارال با چشمان آغشته به اشک ، لب گَزید و آتش تنور را با سیخ برآشوبید تا بلقیس تاهای خمیر را بر سینه ی تنور بچسباند . بلقیس از کنار تنور قدم واپس کشید ؛ یک‌تا نان از روی پشته‌ی خار برداشت ، سربرآورد و به بام نظر کرد ، بیگ‌محمد به لب بام آمد ، بلقیس شانه و بازو کشید و نان را برای پسرش به بام پرانید . بیگ‌محمد نان را در هوا گرفت و به لب‌ها برد ، بوسید و هم بوییدش . بلقیس به نزدیک تنور بازگشت و دست به کار برد .
کلیدر ( محمود دولت‌آبادی )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی