aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

صبرخان

جمعه, ۸ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۵۶ ق.ظ
صبرخان گفت :
- خیلی ...! فی‌الواقع خیلی ...! نمی‌دانم چرا به خیالش افتاده‌ام که خوبست یک بیله آدم دور این آتش برقصند ؟! به یاد عروسی افتاده‌ام ، نمی‌دانم چرا ؟ ... دلم می‌خواست امشب شب عروسی بیگ‌محمد می‌بود . یا هم ... عروسی شیرو ! امشب و این آتش ، عروس و داماد کم دارد و صدای ساز و دهل !
با مهری برادرانه و خویشاوند ، ستار به صبرخان نگریست و گفت :
- چه ذوق خوشی داری صبرخان ، چه ذوق خوشی !
بازتاب سخن ستار ، لبخندی شیرین بود بر تمام چهره‌ی تکیده و چشم‌های به گودی نشسته‌ی صبرخان ؛ پس او در سکوتی که سخن می‌طلبید ، گفت :
- نشاط خوب است ! نشاط ، استاد ستار ! شوق خوب است ، خوش‌دلی و سرخوشی خوب هستند . از اول شوق و نشاط کم داشته‌ایم ما ؛ از اولش ...! گهگاه ... من نی می‌زدم . زود ، خیلی زود نی زدن را یاد گرفته بودم . نی ! اما نشد که یک‌بار هم صدای شوق و نشاط را از زبان نی خودم بشنوم . نشد ! سر این‌کار را هم ندانستم . ندانستم که ندانستم ! اما چگور ...؛ صدای چگور صدای دیگری است . آدم را می‌جنباند ، تکان می‌دهد ، به شوق وامی‌دارد ! همین است که اگر بیگ‌محمد ما قبراق و سرکیف باشد ، این چگورش ، لاکردار ، آدم را به شور وامی‌دارد . گاهی که صدای چگورش را می‌شنوم ، باور کن که اگر خجالتم نشود ، دلم می‌خواهد از جا بکنم و مثل یک لوک مست به چرخ و تاو دربیایم ! اما این نی ... این نی وامانده فقط می‌نالد ! تو چی استاد ستار ؟ تو تا حالا نشاط داشته‌ای ؟ ... تب ، باز انگار تب دارم . نبضم را بگیر استاد ستار !
کلیدر ( محمود دولت‌آبادی )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی