موسیقی در هنرهای نمایشی
چهارشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۸، ۱۱:۱۴ ق.ظ
از نظر برشت موسیقی اُپرا نیز اغراقآمیز است و وظیفهای جز آراستن و زینتبخشیدن به متن را ندارد . خود در اینمورد میگوید :
"گردانندگان اُپرا که کوششی در جهت تغییر آن به عمل نمیآورند ، از موسیقی مدد میگیرند تا متن را که بازگو کنندهی 'هیچ' است از مرگ و نیستی برهانند . موسیقی باید به عنوان جزئی مستقل و واحد بکار آید و به هیچروی کمبودهای متن را جبران نکند . یک فلوت میتواند به تنهایی بازگوکنندهی نقش یا حالت و کیفیتی باشد که گاهی گروهی از سازها به تجسم آن حالت قادر نیستند . باید با هر نوع افسونگری در هنر مبارزه کرد . باید هرآنچه را که صبغهی جذبه و کشش افسونگرانه دارد از میان برداشت زیرا ظاهر آراسته تماشاگر را تخدیر میکند و بیآنکه در تفکر او سهم و اثری داشته باشد ، هیجانزدهاش میکند . یک اثر هنری برخلاف تمام تمهیدات و تشبثات غیرواقعی باید هیجان را از تماشاگر بگیرد . به او آرامش بخشد تا بتواند بهراحتی قضاوت کند ."
از نظر برشت 'هیجان' تماشاگر را از داوری درست بازمیدارد ، درحالیکه شناخت مسائل و تفکر دربارهی عینیت قضایا هیجان را کنار میزند و تماشاگر را به اندیشیدن وادار میکند . آگاهی همواره ضد هیجان بوده و عنصر آرامش را در خود نهفته داشته است . درک و شناخت علل پدیدارها ، هیجان ، ابهام و پیچیدگی را فرو مینشاند .
برشت ابهام هنری را نیز ناشی از مقاصد سودجویانهی گردانندگان تئاتر و اُپرا میداند و معتقد است :
"ابهام در هنر یعنی تماشاگر را در پیچ و خم مسائل غیرضروری درگیر کردن و بهانهای است برای پردهپوشی بر مضمون حقیرانهای که اگر مبهم نباشد چیزی از آن باقی نمیماند . هنر باید تجربه کند و هم خود به عنوان تجربه به کار گرفته شود ."
برشت بر لذتجویی افراطی سخت میتازد . این نوع لذتجویی یعنی در برابر حادثه قرار گرفتن و در آن غرق شدن ؛ لذتجویی باید بر مبنای درک واقعیت بنا شود . هدایت تماشاگر به لذت غیرواقعی مثل تشویق او به مواد مخدر است .
عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی ( برتولت برشت )
"گردانندگان اُپرا که کوششی در جهت تغییر آن به عمل نمیآورند ، از موسیقی مدد میگیرند تا متن را که بازگو کنندهی 'هیچ' است از مرگ و نیستی برهانند . موسیقی باید به عنوان جزئی مستقل و واحد بکار آید و به هیچروی کمبودهای متن را جبران نکند . یک فلوت میتواند به تنهایی بازگوکنندهی نقش یا حالت و کیفیتی باشد که گاهی گروهی از سازها به تجسم آن حالت قادر نیستند . باید با هر نوع افسونگری در هنر مبارزه کرد . باید هرآنچه را که صبغهی جذبه و کشش افسونگرانه دارد از میان برداشت زیرا ظاهر آراسته تماشاگر را تخدیر میکند و بیآنکه در تفکر او سهم و اثری داشته باشد ، هیجانزدهاش میکند . یک اثر هنری برخلاف تمام تمهیدات و تشبثات غیرواقعی باید هیجان را از تماشاگر بگیرد . به او آرامش بخشد تا بتواند بهراحتی قضاوت کند ."
از نظر برشت 'هیجان' تماشاگر را از داوری درست بازمیدارد ، درحالیکه شناخت مسائل و تفکر دربارهی عینیت قضایا هیجان را کنار میزند و تماشاگر را به اندیشیدن وادار میکند . آگاهی همواره ضد هیجان بوده و عنصر آرامش را در خود نهفته داشته است . درک و شناخت علل پدیدارها ، هیجان ، ابهام و پیچیدگی را فرو مینشاند .
برشت ابهام هنری را نیز ناشی از مقاصد سودجویانهی گردانندگان تئاتر و اُپرا میداند و معتقد است :
"ابهام در هنر یعنی تماشاگر را در پیچ و خم مسائل غیرضروری درگیر کردن و بهانهای است برای پردهپوشی بر مضمون حقیرانهای که اگر مبهم نباشد چیزی از آن باقی نمیماند . هنر باید تجربه کند و هم خود به عنوان تجربه به کار گرفته شود ."
برشت بر لذتجویی افراطی سخت میتازد . این نوع لذتجویی یعنی در برابر حادثه قرار گرفتن و در آن غرق شدن ؛ لذتجویی باید بر مبنای درک واقعیت بنا شود . هدایت تماشاگر به لذت غیرواقعی مثل تشویق او به مواد مخدر است .
عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی ( برتولت برشت )
- ۹۸/۰۴/۱۹