aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

هنرهای نمایشی

سه شنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۸، ۱۰:۲۶ ق.ظ
برشت معتقد است که روشنفکرانِ نوآور ، هنر را چونان کالا به بازار عرضه می‌کنند . می‌گوید :
"هنر کالا نیست . نمی‌توان آن‌را به خدمت گرفت تا سرمایه‌ی گروه معینی رشد یابد . هر دستگاهی که در امر خلق و تکامل هنر دخالت دارد باید به خدمت هنر درآید و نه خود وسیله‌ای شود که ابتکار ، اندیشه و ذوق هنرمند را چون غذای آماده شده ببلعد . این هنر را به تعبیری باید 'هنر کالایی' نامید . وانگهی اگر بخواهیم برای لحظه‌ای با نوآوران شتابزده همزبان شویم ، باید کالا را بگونه‌ای دیگر بررسی کنیم . هنر کالا است ؟ به صِرف آنکه چنین باشد ! اما کالا برای چه کسی ؟ برای معدودی اورنگ‌نشین یا برای همه‌ی کسانی که بنحوی می‌خواهند این کالا را بیازمایند ، آن‌را بدست آورند و بکار برند . پس اگر هنر 'متاع' باشد باید برای همه و در اختیار همگان باشد . تعبیر متاع در آثار حماسی تعبیری شبه رمانتیک است . متاع در محتوا است در لابلای کلمات و در مضامین و گفت و شنودها است . حتی اگر بپذیریم که هنر کالا است و بپذیریم که این کالا برای استفاده‌ی وسیع مردم ساخته می‌شود ، باید آن‌را در محتوا جستجو کنیم ."
برشت پس از شرحی کوتاه بر وظیفه‌ی راستین نوآوران و نقش آنها در تکامل هنر به تحلیل اُپرا و تغییراتی که برای آن ضروری است می‌پردازد :
"همانگونه که برای تماشاگر فرسوده از کار ، حق قضاوت قائلیم ، نباید برای باور داشتن آنچه که در اُپرا گنجانده‌ایم اصرار و ابرامی داشته باشیم . تماشاگر باید خود در فرجام و انجام کار شرکت کند . باید در آنچه می‌پندارد آزاد باشد ، زیرا محتوا اگر حاوی عنصر دگرگونی باشد این دگرگونی را در هر حال به تماشاگر القاء می‌کند . اگر محتوای اثر امیال زحمت‌کشان را بازگو کند ، اگر از جنبه‌های اجتماعی و انسانی لبریز باشد ، نفوذی که در همین توده‌های نوخاسته دارد ، یک نفوذ تخریبی و یک اثر ویرانگر است ؛ ویرانگر برای ارزش‌های کهنه و ستمگرانه ."
برشت برآن است که اُپرا را از تالارهای سرپوشیده‌ی باشکوه که برای عموم ره‌نیافتنی است به میان مردم کشد . می‌خواهد تالارها را از تزئینات مجلل و بار خصلت‌های اشرافی پالوده گرداند . به آن رنگی از بی‌تکلفی ، سادگی و صداقت بخشد و از سنگینی و ثقل اساطیری آن بکاهد تا زحمتکشی که تصمیم دارد ساعات فراغت را به شادی و سازندگی بگذراند ، بتواند از هنری که در خدمت او است لذت ببرد ، قضاوت کند و حتی زبان به اعتراض گشاید .
"اُپرا را باید از ریشه دگرگون کرد . برای تئاتر و اُپرا تغییرات بنیادی لازم است . نوآوری ، باید متناسب با تغییرات محیط ، ضرورت اجتماعی و ظرفیت فرهنگی باشد . اگر تئاتر است باید زبانش ساده ، رسا و طنزآلود و اگر اُپرا است باید درعین سهولتِ کلام از روانی و سیالیِ دیگر عناصر برخوردار باشد . محتوا باید درعین آنکه به مردم آموزش می‌دهد ، باب طبع آنان نیز باشد . هم عنصر شادی را در خود داشته باشد و هم مضمون آموزشی را . نباید و نمی‌توان چیزی را به تماشاگر تحمیل کرد . باید محتوای اُپرا چنان مجموعه‌ای پدید آورد که تماشاگر خسته شده از کار روزانه را شاد کند . بیننده و شنونده‌ی اُپرا باید درعین آنکه تغییر و دگرگونی را می‌بینند ، خود را نیز تغییر دهد و این تغییر را با رضایت خاطر بپذیرد ."
عظمت و انحطاط شهر ماهاگونی ( برتولت برشت )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی