aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

اَفسونِ موسیقی

سه شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۰۲ ق.ظ
ما به خاطر می آوریم که در سرزمین افسانه ای شهریارانِ چینِ باستان ، موسیقی در دربار و دولت مقام و مرتبتی بس والا یافته بود . در آن‌هنگام معتقد بودند که اگر موسیقی پیشرفت می کرد و به تکامل می رسید ، همگام با آن فرهنگ و اخلاق نیز ، و حتی خود سرزمین شهریاری هم به تکامل و بهروزی می رسید . آنها از استادان موسیقی می خواستند که پاسداران حقیقی و جدّیِ پاکی و صفای اصیلِ "کلیدهای مقدس" باشند . هرگاه موسیقی رو به زوال و فساد می گذاشت ، آن را نشانه ی مطمئن و بی چون و چرای سقوط و اضمحلال نظام و دولت می‌پنداشتند . شاعران ، افسانه‌های وحشت برانگیزی درباره‌ی کلیدهای ممنوعه ، اهریمنی ، و ملکوت آزار ، یعنی درباره‌ی کلیدهایی مثل کلیدِ 'تسینگ شانگ' و 'تسینگ تسه' و "موسیقیِ انحطاطی" می گفتند ؛ "هنوز زمانی از اجرا یا به صدا درآمدن این کلیدها یا نُتها در فضای کاخ شهریاری نمی گذشت که آسمان تیره و تار شد ، دیوارها لرزیدند و فرو ریختند ، و سرزمین شهریاری و دولت شهریاری رو به فنا و نیستی گذاشتند ." ما می توانیم از گفته ها و نوشته های بیشمارِ نویسندگان دوران باستان یاد کنیم ، ولی در اینجا فقط چند عبارتی از فصلِ موسیقیِ کتاب لوبووِ Lu Bu We را به نام'بهار و پائیز' می آوریم :
"مبادی موسیقی در گذشته ای بسیار دور ریشه دارد . موسیقی از میزان مایه می گیرد و در "توحید یا یگانگیِ" بزرگ ریشه یافته است . "یگانگیِ" بزرگ و متعال دو قطب دارد ؛ آن دو قطب تاریکی و روشنایی را بوجود می آورند ."
"هرگاه که دنیا در صلح و صفا به سر می برد ، هنگامی که هر چیزی آرام است و آدمیان از هر نظر از بزرگان و سرورانشان پیروی می کنند ، آنگاه موسیقی به کمال می رسد . هنگامی که امیال و خواهش های نفسانی و عواطف ، گام در راه های خطا و گمراهی ننهند ، موسیقی می تواند به کمال برسد . موسیقیِ به کمال رسیده هم هدف و غایت ویژه ی خود را دارد ، و از تعادل سر برون می آورد و رشد می کند . تعادل نیز از پرهیزگاری ، پرهیزگاری از مفهوم جهان هستی برمی‌خیزد . بنابراین هر کس می‌تواند با فردی درباره‌ی موسیقی سخن بگوید که توانسته است به معنی و مفهوم جهان هستی پی ببرد ."
"موسیقی بر اثر هماهنگی بین آسمان و زمین ، و بر اثر توافق تیرگی و روشنایی بوجود آمده است ."
"دولت ها و افرادِ فاسد و در حال تباهی که برای نابودی و اضمحلال آماده شده اند از موسیقی بی‌بهره نیستند ، ولی موسیقی آنها آرام نیست . بنابراین ، موسیقی هرچه طوفانی‌تر و پر شر و شورتر باشد به همان نسبت مردم هم اندوهگین‌تر می شوند و کشور هم به همان اندازه در معرض خطر قرار می گیرد ، و شهریاری‌ها و سلطنت‌ها هم بیشتر رو به زوال می گذارند . به این ترتیب جوهر موسیقی از میان می‌رود ."
"آرامش درست آن چیزی است که شهریاران مقدس از موسیقی می‌طلبند و آن را دوست دارند . خودکامگانی چون جیائه و جوسین سازندگانِ موسیقی طوفانی‌اند . آنان صداهای بلند و رسا را زیبا می‌پنداشتند و تاثیرات و جذبه‌های گروهی را هم بسیار جالب توجه . آنها کوشیدند که اثرات صوتی نادری بوجود بیاورند ، و به نُتهایی که تا آن هنگام هیچ گوشی نشنیده بود علاقه داشتند . آنها می‌کوشیدند از یکدیگر پیشی بگیرند ، و از هر حدّ و مرزی نیز بگذرند ."
"ابدع موسیقی سحرآمیز توسط دولت 'چو' سبب فساد و تباهی آن دولت شد . چنین موسیقی‌یی واقعاً یک موسیقی طوفانی و پر جوش و خروش است ، لیکن واقعیت امر این است که از جوهر اصلی موسیقی دور افتاده است ، بنابراین آرامش‌بخش هم نیست ، و موسیقی که آرامش‌بخش نباشد ، مردم زبان به اعتراض و شِکوِه می گشایند و زندگی نیز مختل و آشفته می‌شود . تمامی این نتایج از عدم تفاهم طبیعتِ موسیقی و علاقه به تاثیراتِ طوفانزایی و غوغابرانگیزی سرچشمه می گیرد ."
"بنابراین موسیقی دورانی که در نظم و ترتیب به سر می برد یک موسیقی آرام و شادی‌بخش است ، و در نتیجه دولتَ‌ش هم چنین خواهد بود . موسیقی دوران آشفته و بی‌قرار یک موسیقی تندخویانه و پر سر و صدا و جنجالی است و در نتیجه دولتَ‌ش نیز گمراه . موسیقی دولتی که رو به فساد و تباهی نهاده است یک موسیقی اندوهبار و هیجان برانگیز است و در نتیجه دولت‌َش نیز دستخوش خطرات و زیانبارگی‌ها ."
سخنان این نویسنده ی چینی آشکارا اشاره‌ای است به مبانی و به مفاهیم هرچند از یاد رفته‌ی موسیقی ، زیرا در دوران‌های پیش از تاریخ ، موسیقی نیز مثل رقص و فعالیت‌های هنری دیگر ، شاخه یا شعبه‌ای از سحر و جادو بود ، و یکی از وسایل یا ابزار کهن و مشروعِ شگفتی آفرینی‌ها . چون با ریتم یا ضرب (مثل دست یا بشکن زدن ، پای کوبی ، به هم زدن چوب ، و طبل های دوران نخستین و بدوی) آغاز می‌شد ، بنابراین نیرومندترین و آزموده شده‌ترین وسیله بود برای اینکه شمار زیادی از مردم را همه با هم و در یک زمان و با یک حال و هوای مشابه و با حرکات یک‌نواخت بدن و حتی ضربان یک‌نواخت نفس و قلب برانگیزاند و به آنها دل و جرات و جسارت بدهد تا بتوانند قدرت‌های جاودانه را به حرکت دربیاورند ، برقصند ، با هم مسابقه بدهند و رقابت کنند ، بجنگند ، پرستش کنند و آئین‌های مذهبی بجای آورند . و موسیقی توانسته است این ویژگی اصولاً بدوی ، اصیل ، واقعی ، و حتی افسون خود را بسیار بیشتر از هنرهای دیگر حفظ کند . فقط لازم می آید که شهادت‌های بسیار زیاد مورخان و شاعران درباره‌ی قدرت موسیقی را ، از یونانیان گرفته تا گوته در کتاب نووِل Novelle خودِ گوته ، به‌یاد آوریم . در عمل مارش‌ها ، آهنگ‌های نظامی ، و آهنگ‌های رقص هیچ‌گاه اهمیت‌شان را از دست نداده‌اند ...
بازیِ مُهره‌ی شیشه‌ای ( هِرمان هِسه )
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی