مرزهای خشم و بخشش
دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ق.ظ
ما می توانیم کل دانش موجود در کائنات را داشته باشیم ، اما در نهایت کار به یک چیز ختم می شود : تمرین . یعنی در نهایت کار به اینجا ختم می شود که به خانه برویم و قدم به قدم چیزی را که می دانیم به کار ببندیم - هر چند بار که لازم است و تا هر زمان که ممکن است ، یا برای همیشه - خیلی خوب است که وقتی در حالت [معرض] خشم رو به ازدیاد هستیم ، دقیقا و با مهارت یک صنعتگر بدانیم که در مورد آن چه کار باید بکنیم . یعنی بدانیم که بیرون منتظرش بمانیم ، توهمات را آزاد کنیم ، از کوه بالا برویم ، با آن صحبت کنیم ، و به آن به مثابه یک معلم احترام بگذاریم .
در این قصه (قصه ی 'خرس ماه هلالی') ما به نشانه های بسیار و عقاید بسیاری در مورد چگونگی کسب تعادل دست پیدا می کنیم : صبور بودن ، با موجود خشمگین مهربان بودن ، و به او فرصت دادن تا بر خشم خود غلبه کند ، و همه ی اینها از راه کاوش و جستجو . گفته ای قدیمی هست با این مضمون :
پیش از ذن ، کوهها کوه بودند و درختان درخت .
در طول ذن ، کوهها اریکه ی ارواح بودند و درختان ندای حکمت .
پس از ذن ، کوهها کوه بودند و درختان درخت .
زنانی که با گرگها می دوند ( کلاریسا پینکولا استس )
در این قصه (قصه ی 'خرس ماه هلالی') ما به نشانه های بسیار و عقاید بسیاری در مورد چگونگی کسب تعادل دست پیدا می کنیم : صبور بودن ، با موجود خشمگین مهربان بودن ، و به او فرصت دادن تا بر خشم خود غلبه کند ، و همه ی اینها از راه کاوش و جستجو . گفته ای قدیمی هست با این مضمون :
پیش از ذن ، کوهها کوه بودند و درختان درخت .
در طول ذن ، کوهها اریکه ی ارواح بودند و درختان ندای حکمت .
پس از ذن ، کوهها کوه بودند و درختان درخت .
زنانی که با گرگها می دوند ( کلاریسا پینکولا استس )
- ۹۶/۱۱/۲۳