مفهوم طبیعت هیچوقت شک برنمی دارد
سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۷ ب.ظ
پدرم فقط به چیزهایی معتقد بود که رنگ واقعیت داشت ، به اخبار تلوزیون بدبین بود چون موفقیت های سوسیالیسم را پشت سر هم تحویل بیننده می داد ؛ مشتری پر و پا قرص پیش بینی وضع هوا بود . روزنامه هم اگر می خواند فقط به صفحه ی ترحیم اعتماد داشت ، اما عاشق برنامه های حیات وحش بود ، چون می گفت وجود و مفهوم طبیعت هیچوقت شک برنمی دارد [ ... ] از آنطرف هیچ چیز برایش مسخره تر از ادبیات نبود ، کل ادبیات به نظرش یک نقشه ی کلاه برداری بود و بس ، چون نه تنها سر تا ته ادبیات از کلمه ساخته شده بود ( که اساسا خود کلمه ها هم در بهترین حالتشان روی هوا بودند ) بلکه همین کلمات هم صَرف ساختن چیزهایی می شوند که درواقع امر هرگز اتفاق نیافتاده اند ...
زنبورها ؛ بخش اول ( الکساندر همن )- ۹۴/۰۴/۰۹