از کراماتِ سیدِ سیاهپوش !
یک روایت نون جو خوری منسوب به تیمور هم داریم و آن ایناست : وقتی که سید سیاهپوش ، جدّ صفویه ، از دارالارشاد اردبیل مأمور خوزستان شد و در آنجا با جلوگیری از ضایعات سیلاب به سید رودبند معروف گردید ، در همانوقت "امیر تیمور گورکان به ترکستان خروج ... و از آب آمویه عساکر او عبور [کردند] ، در آخر که خود به کشتی سوار [شد] که از آب بگذرد ، در وسط آب تازیانهی مُرصع که در دست داشت به آب میافتد ، امیرکبیر [تیمور] این معنی را فال بد قرار داده ... درین بین شخصی سیاهپوش ضعیف فقیر در برابر امیر حاضر و دست در آب کرده تازیانه را از آب بیرون آورده در دست امیرکبیر میدهد ... امیر عرض مینماید که تو کیستی ؟ ... سید میفرماید مرا در دزفول ملاقات خواهی کرد . این سخن را میگوید و از نظر غایب میشود ... .
[امیر مدتها بعد در خوزستان] منزل آبزلال که الحال پلزال گویند وارد میشود ... خدمت سید میرسد و سید بعد از لحظهای به احمدنام خادم خود میفرماید که لقمه نانی برای مهمان ما بیاور ، احمد یک نان جوی ، بهقور کفدست و یک فنجان ماست برای امیرکبیر میآورد . امیر در قلب میگذراند که همه چیزی عیب و نقص بود اِلّا ماست ، که ماست بسیار خوردهایم و دیدهایم ، بهمجرد این خیال سید به امیر میفرماید که : تو ماستی که از شیر آهو باشد دیدهای یا خوردهای ؟ احمد ! به آن آهوها ... صدا کن که بیایند ... احمد ... صدایی مینماید ، هشت یا نُه آهو از روی آب در پائین بقعه کنار آب میآیند . سید به امیر میفرماید که این ماست از شیر این آهو[ها] میباشد ...
نون جو و دوغگَو ( باستانی پاریزی )
°مجمعالابرار ، زندگی سیدعلی سیاهپوش ، معروف به رودبند ، تصحیح حبیبالله نظیری دزفولی ص۳۵ (در باب این سیدعلی سیاهپوش رجوع شود به سیاست و اقتصاد عصر صفوی ، ص۱۱)
- ۰۱/۰۴/۰۷