aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

aleshanee

سعی در معقول و متعادل بودن با مردمان نفهم کار بسیار خطرناکی است !

ما از قبیله‌ای هستیم که مدام می‌پرسیم ، و اینقدر می‌پرسیم تا دیگه هیچ امیدی باقی نمونه!

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

یک داستانِ کوتاه !

چهارشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۰:۳۹ ق.ظ
... روزنامه‌ی تایمز چند روز پیش مقاله‌ای درباره‌ی وضع مالی روسیه نوشت و متذکر شده بود دلیل اینکه وضع مالی روسیه رضایت‌بخش نیست ، این است که در روسیه‌ طبقه‌ی متوسط و ثروت‌های کلان و پرولتاریای سازگار وجود ندارد !
ایگناتی پروکوفیچ خطیب است و خیلی خوب حرف می‌زند در نظر دارد گزارشی در این‌زمینه به مقامات دولتی بدهد تا در روزنامه‌ها چاپ کنند . این موضوع با حرف‌های ایوان ماتویچ از زمین تا آسمان فرق دارد ...
روده‌درازی او را قطع کردم و گفتم :
- ولی تکلیف ایوان مانویچ چه می‌شود ؟
تیموفی سمیونیچ وقتی به حرف زدن می‌افتاد ، ثابت می‌کرد که از قافله‌ی روزگار عقب نیست و همه چیز را می‌داند .
- درباره‌ی ایوان مانویچ ؟ البته به این موضوع هم می‌رسیم . کجا بودیم ؟ ... داشتم می‌گفتم که ما مشتاق ورود سرمایه‌ی خارجی به کشور خود هستیم . همین موضوع را در مورد ایوان مانویچ منظور می‌کنیم . سرمایه‌ای خارجی (تمساح) به پترزبورگ جذب شده و ایوان مانویچ [با بلعیده شدن توسط تمساح] ارزش این سرمایه را دو برابر کرده است . پیشنهاد می‌کنیم که بجای حمایت از سرمایه‌دار خارجی ، شکم سرمایه‌ی اولیه (تمساح) را بشکافند ؛ این فکر همه‌جانبه است ؟ به نظر من ایوان مانویچ در مقام فرزند راستین میهن خود ، باید شادمان و سرافراز باشد که ارزش تمساحی خارجی را دو برابر ، و شاید سه برابر کرده است . این درست همان چیزی است که سرمایه را جذب می‌کند . اگر یک بنده‌خدایی در این‌کار کامیاب شود موضوع اهمیت پیدا می‌کند و سرمایه‌دار دیگری هم تمساحی دیگر به روسیه می‌آورد و نفر سوم با سه تمساح به روسیه می‌آید و سرمایه رشد می‌کند ، و آنوقت است که ما صاحب طبقه‌ی بورژوازی می‌شویم ، باید این کار را تشویق کرد !
فریادزنان گفتم :
- تیموفی سمیونیچ ، شما از ایوان مانویچ بیچاره می‌خواهید تا فداکاری شگفت‌انگیزی کند ؟
- من چنین چیزی از او نمی‌خواهم ، و از شما هم درخواست می‌کنم که پیش از هر کار ، همانگونه که گفتم ، به یاد داشته باشید که من یک مقام رسمی دولت نیستم و نمی‌توانم از کسی چیزی بخواهم . من به عنوان فرزند میهن حرف می‌زنم ، فقط به عنوان فرزند میهن . دوباره از شما می‌پرسم که چرا او خود را به کام تمساح انداخت ؟ آیا مردی محترم که سابقه‌ی کار خوب دولتی دارد و قانوناً ازدواج کرده است ، اینگونه رفتار می‌کند ؟ این پرسشی همه‌جانبه است !
- اما دست خودش نبود !
- چه کسی می‌داند که دست خودش نبود ؟ تازه غرامت صاحب تمساح را از کجا باید پرداخت ؟
- تیموفی سمیونیچ ، شاید از حقوقش بتوانیم بپردازیم !
- مگر این پول برای پرداخت غرامت کافی است ؟
- نه ، کافی نیست تیموفی سمیونیچ . صاحب تمساح در آغاز ماجرا می‌ترسید که تمساح بترکد ، اما وقتی دید که آب از آب تکان نخورد شروع کرد به قیافه گرفتن و خوشحال شد که می‌تواند ورودیه‌ی اتاق تمساح را دو برابر کند .
- سه برابر و شاید چهار برابر ! حالا مردم برای تماشای تمساح هجوم برده‌اند و صاحبان تمساح آدم‌های زیرکی‌اند . وانگهی هنوز چلّه‌ی پرهیز و روزه فرا نرسیده و مردم سرگرمی را دوست دارند . به اینجهت ، حرف قبلی‌ام را تکرار می‌کنم که ایوان مانویچ باید ناشناس بودن خود را حفظ کند و شتاب به خرج ندهد . بگذارید همه بدانند که او در شکم تمساح است ، اما رسماً به مردم اطلاع ندهید . ایوان مانویچ وضع خوبی دارد چون تصور می‌کنند که به اروپا رفته است ، اما خودش می‌گوید که در شکم تمساح است و ما حرف او را باور نخواهیم کرد . کار را باید اینطور انجام داد . نکته‌ی مهم آن است که وی باید صبور باشد و اصلاً چرا باید شتاب کند ؟
- خوب ، اما ...
- نگران نباشید . او بنیه‌ی خوبی دارد !
- بسیار خب ، و بعدش چه ؟
- از شما پنهان نمی‌کنم که موردی استثنایی و بسیار مهم پیش آمده است و نمی‌دانیم که چه باید بکنیم ، بویژه اینکه شبیه آن هم قبلاً نبوده است . اگر سابقه‌ای داشت شاید راهی جلوی رویمان باز می‌شد . اما در این وضع ، چه بگویم ؟ حتماً با گذشت زمان راه‌حلی پیدا خواهد شد !
فکر امیدوار کننده‌ای مثل برق به ذهنم آمد و گفتم :
- چنانچه به اراده‌ی خداوند بزرگ ، او در شکم تمساح زنده بماند ، آیا می‌شود ترتیبی داد تا درخواستی بنویسد که هنوز هم در حال خدمت است ؟
- عجب ! ... شاید بتواند مرخصی بدون حقوق درخواست کند !
- ممکن است مرخصی با حقوق بگیرد ؟
- به چه دلایلی ؟
- به عنوان مأمور کمسیون ویژه !
- کدام کمسیون و کجا ؟
- کمسیون امعاء و احشاء تمساح که به اکتشاف درباره‌ی حقایق تمساح مشغول است . البته تازگی خواهد داشت ، ولی مترقیانه و در عین حال نشانه‌ی شور و شوق روشنگری است !
در کام تمساح ( فئودور داستایوفسکی )

♧ 'در کام تمساح' اثر داستایوفسکی ، تمساح نمادی از پدیده‌ی سرمایه‌داری است که در اواخر قرن نوزدهم میلادی به روسیه راه می‌یابد و زمینه‌ساز پیامدهای اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی گوناگون در این جامعه‌ی سنت‌گرا می‌شود .م
  • Zed.em

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی