انقلابِ روسیه ، آلمانها و نقشهی 'کمربند سبز' !
چهارشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۶ ق.ظ
در بهار ۱۹۱۷ قزاقهای روس بهدنبال انقلاب در کشورشان از سلام دادن به افسرانشان خودداری کردند و در زمستان آن سال بیشتر سربازان روس با فروش اسلحه و مهمات خود در برابر یک لقمه نان رهسپار کشورشان شدند . فروپاشی روسیهی تزاری ناگهان راه آلمان به هند از طریق قفقاز و ماورای خزر را باز کرد .
در ژانویهی ۱۹۱۸ موقعیت انگلیسیها در ایران بسیار خطرناک شده بود . اتحاد افراطگرایان ایرانی با متعصبان مسلمان ، بلشویکها و شماری از اسیران جنگی فراری آلمانی و اتریشی که مرتب از ماورای خزر وارد ایران میشدند° و در گیلان به نهضت جنگل میپیوستند ، خطری واقعی بهوجود آورده بود . دولت انگلیس انقلابیون مذهبی و کمونیست را که مشغول عملیات در جنگلهای مازندران بودند ، جزء لاینفک انقلاب جهانی ، جهاد مقدس و نهضت پانترکیسم تلقی میکرد . هرچند آنان در دستزدن به جنگهای منظم ناتوان بودند ، هرج و مرجی که ممکن بود در ایران ایجاد کنند خطر بالقوهای برای افغانستان و هند بهشمار میرفت .
در مارس ۱۹۱۸ مارلینگ یادداشتی به دولت ایران تسلیم کرد که خاطرنشان میساخت دولت بریتانیا برای ایجاد ارتش ملی ایرانی پس از جنگ ، کمک مالی خود را عرضه کرده است ، که پلیس جنوب هم در آن ادغام خواهد شد و همچنین پیشنهاد الغای قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس را کرده است . این پیشنهادها که هنوز بهقوت خود باقی بود ، مورد موافقت دولت ایران قرار نگرفت . ایرانیان حضور سربازان انگلیسی را رد کردند ولی کمک مالی را پذیرفتند .
هرج و مرج و بیقانونی متداول بود و ترکها وارد آذربایجان غربی شده بودند . جنگلیها جادهی اصلی تهران به انزلی را بسته و کنسول انگلیس در رشت را بازداشت کرده بودند . درواقع شمال ایران از دریای خزر تا مرز ترکیه یا در هرج و مرج بهسر میبرد یا در معرض حملهی جنبشهای متخاصم بود که بیطرفی دولت ایران را تهدید میکرد و انگلیسها برای دفاع از آن تلاش میکردند . باتوجه به این وضع که روزبهروز بدتر میشد ، دولت انگلیس با اکراه به این نتیجه رسید که خودش باید تدابیر امنیتی را دربرابر خطری مشترک بهعهده بگیرد که دولت ایران ناتوان یا بیمیل به اتخاذ آن بود .
هنگامی که مارلینگ یادداشت فوق را تسلیم کرد ، بلافاصله روشن شد که "افراطگرایان ، که گفته میشد در انتظار حادثهای در ظرف پنجهفتهی آینده بودند که آنان را قادر میساخت انگلیسها را بهچالش بگیرند" خواستار سیاست شدّتعمل شدند و برای نیل بهاین منظور و خرد کردن مخالفان ، متوسل به زور شدند و حتی تا جایی پیش رفتند که مدیر یک روزنامهی هوادار انگلیس را بهقتل رساندند . با آغاز ماه آوریل اخباری واصل شد که روشن ساخت ترکها فعالانه برای تشکیل یک دولت جدید اسلامی تلاش میکنند که شامل ایران و آذربایجانِ قفقاز خواهد بود . مأموران مخفی ترکیه با "افراطیون" ایرانی و جنگلیها وارد مذاکره شده بودند ، ولی هنگامی که دریافتند آنان قویاً با هرگونه واگذاری خاک ایران مخالفند ، هدفهای واقعی خود را زیر پوشش مقاومت در برابر دخالتهای انگلیس در امور ایران و قفقاز پنهان کردند . آلمانیها اودسا را اشغال کرده بودند و احتمال میرفت اختیار دریای سیاه را بهدست آورند ، هدف بعدی آنان طبعاً گرجستان بود . جاسوسان آلمانی با مهارت روی جناح مخالف انگلیس در ایران کار میکردند و امیدوار بودند زمینهی انقلاب دیگری را فراهم سازند . هنوز نقشهی "کمربند سبز" پابرجا بود .
ایران در بازی بزرگ ( آنتونی وین )
°در سرزمینهای ماورای خزر ۱۵۰۰۰۰ اسیر جنگی آلمانی و اتریشی وجود داشت . بسیاری از آنان به مشهد گریختند و کارگزار خراسان که مزدور آلمانیها بود به آنان کمک کرد .(خاطرات هیگ)
در ژانویهی ۱۹۱۸ موقعیت انگلیسیها در ایران بسیار خطرناک شده بود . اتحاد افراطگرایان ایرانی با متعصبان مسلمان ، بلشویکها و شماری از اسیران جنگی فراری آلمانی و اتریشی که مرتب از ماورای خزر وارد ایران میشدند° و در گیلان به نهضت جنگل میپیوستند ، خطری واقعی بهوجود آورده بود . دولت انگلیس انقلابیون مذهبی و کمونیست را که مشغول عملیات در جنگلهای مازندران بودند ، جزء لاینفک انقلاب جهانی ، جهاد مقدس و نهضت پانترکیسم تلقی میکرد . هرچند آنان در دستزدن به جنگهای منظم ناتوان بودند ، هرج و مرجی که ممکن بود در ایران ایجاد کنند خطر بالقوهای برای افغانستان و هند بهشمار میرفت .
در مارس ۱۹۱۸ مارلینگ یادداشتی به دولت ایران تسلیم کرد که خاطرنشان میساخت دولت بریتانیا برای ایجاد ارتش ملی ایرانی پس از جنگ ، کمک مالی خود را عرضه کرده است ، که پلیس جنوب هم در آن ادغام خواهد شد و همچنین پیشنهاد الغای قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس را کرده است . این پیشنهادها که هنوز بهقوت خود باقی بود ، مورد موافقت دولت ایران قرار نگرفت . ایرانیان حضور سربازان انگلیسی را رد کردند ولی کمک مالی را پذیرفتند .
هرج و مرج و بیقانونی متداول بود و ترکها وارد آذربایجان غربی شده بودند . جنگلیها جادهی اصلی تهران به انزلی را بسته و کنسول انگلیس در رشت را بازداشت کرده بودند . درواقع شمال ایران از دریای خزر تا مرز ترکیه یا در هرج و مرج بهسر میبرد یا در معرض حملهی جنبشهای متخاصم بود که بیطرفی دولت ایران را تهدید میکرد و انگلیسها برای دفاع از آن تلاش میکردند . باتوجه به این وضع که روزبهروز بدتر میشد ، دولت انگلیس با اکراه به این نتیجه رسید که خودش باید تدابیر امنیتی را دربرابر خطری مشترک بهعهده بگیرد که دولت ایران ناتوان یا بیمیل به اتخاذ آن بود .
هنگامی که مارلینگ یادداشت فوق را تسلیم کرد ، بلافاصله روشن شد که "افراطگرایان ، که گفته میشد در انتظار حادثهای در ظرف پنجهفتهی آینده بودند که آنان را قادر میساخت انگلیسها را بهچالش بگیرند" خواستار سیاست شدّتعمل شدند و برای نیل بهاین منظور و خرد کردن مخالفان ، متوسل به زور شدند و حتی تا جایی پیش رفتند که مدیر یک روزنامهی هوادار انگلیس را بهقتل رساندند . با آغاز ماه آوریل اخباری واصل شد که روشن ساخت ترکها فعالانه برای تشکیل یک دولت جدید اسلامی تلاش میکنند که شامل ایران و آذربایجانِ قفقاز خواهد بود . مأموران مخفی ترکیه با "افراطیون" ایرانی و جنگلیها وارد مذاکره شده بودند ، ولی هنگامی که دریافتند آنان قویاً با هرگونه واگذاری خاک ایران مخالفند ، هدفهای واقعی خود را زیر پوشش مقاومت در برابر دخالتهای انگلیس در امور ایران و قفقاز پنهان کردند . آلمانیها اودسا را اشغال کرده بودند و احتمال میرفت اختیار دریای سیاه را بهدست آورند ، هدف بعدی آنان طبعاً گرجستان بود . جاسوسان آلمانی با مهارت روی جناح مخالف انگلیس در ایران کار میکردند و امیدوار بودند زمینهی انقلاب دیگری را فراهم سازند . هنوز نقشهی "کمربند سبز" پابرجا بود .
ایران در بازی بزرگ ( آنتونی وین )
°در سرزمینهای ماورای خزر ۱۵۰۰۰۰ اسیر جنگی آلمانی و اتریشی وجود داشت . بسیاری از آنان به مشهد گریختند و کارگزار خراسان که مزدور آلمانیها بود به آنان کمک کرد .(خاطرات هیگ)
- ۹۹/۰۹/۱۹