سوگواری
پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۰۸ ب.ظ
آاُمامه در این جهان بهآسانی گریه نمیکرد . هرگاه احساس میکرد میخواهد گریه کند بهجایش خشمگین میشد . از دست خودش یا از دست کسی دیگر ، که یعنی بهندرت اشک میریخت . اما هنگامی که شروع به اشک ریختن میکرد ، نمیتوانست جلوی آنها را بگیرد . از زمانی که تاماکی اوتسوکا خودش را کُشت اینچنین گریهی طولانی نکرده بود . چند سال پیش بود ؟ به یاد نمیآورد . به هرحال مدتها پیش بود و او برای همیشه گریه کرد . گریهاش چند روز طول کشید . در تمام این مدت چیزی نخورد و پشت درهای بسته خود را زندانی کرد . گاه و بیگاه آبی را که بدنش با اشکریختن از دست داده بود با نوشیدن ، دوباره پر میکرد و سپس بیهوش میشد و چرت میزد . همین ! بقیهی مواقع مانند بید میلرزید . آنبار آخرین باری بود که چنین کاری انجام میداد .
آیومی دیگر در این دنیا نبود . او اکنون جسدی سرد بود که احتمالاً به کالبدشکافی قانونی فرستاده شده بود . هنگامی که این کار پایان یابد او را دوباره بههم خواهند دوخت ، احتمالاً مراسم خاکسپاری سادهای برایش برگزار میکنند ، او را به کوره میفرستند و میسوزانند . او تبدیل به دود میشود ، به آسمان میرود ، و با ابرها درمیآمیزد . سپس به شکل باران به زمین باز میگردد و گیاهان و سبزههای بینام را تغذیه میکند ، بدون آنکه داستانی بگوید . آاُمامه هرگز دوباره آیومی را زنده نمیدید . این برخلاف جریان طبیعت ، بهنظر منحرف و هدایت نشده میرسید و بهطرز موحشی غیرمنصفانه بود .
۱Q۸۴ ( هاروکی موریکامی )
آیومی دیگر در این دنیا نبود . او اکنون جسدی سرد بود که احتمالاً به کالبدشکافی قانونی فرستاده شده بود . هنگامی که این کار پایان یابد او را دوباره بههم خواهند دوخت ، احتمالاً مراسم خاکسپاری سادهای برایش برگزار میکنند ، او را به کوره میفرستند و میسوزانند . او تبدیل به دود میشود ، به آسمان میرود ، و با ابرها درمیآمیزد . سپس به شکل باران به زمین باز میگردد و گیاهان و سبزههای بینام را تغذیه میکند ، بدون آنکه داستانی بگوید . آاُمامه هرگز دوباره آیومی را زنده نمیدید . این برخلاف جریان طبیعت ، بهنظر منحرف و هدایت نشده میرسید و بهطرز موحشی غیرمنصفانه بود .
۱Q۸۴ ( هاروکی موریکامی )
- ۹۸/۱۰/۰۵